سفر، همراه وهمگام با باد

من آشوب هستم عاشق سفر، ارزان سفر میکنم

سفر، همراه وهمگام با باد

من آشوب هستم عاشق سفر، ارزان سفر میکنم

سفرنامه، سفر من به جنوب و جنوب شرقی آسیا ..

روز بیست ششم تا سی ام نوامبر من روز بیست ششم به ترمینال مینی بوس بطرف جاکارتا پایتخت اندونزی رفتم، با تماسی گه با میزبانم که دختر جوانی بود گرفتم اطلاع کسب کردم چون جاکارتا خیلی بزرگه مثل تهران چند ترمینال دارد و من قبل خرید بلیط اتوبوس باید مشخص کنم در کدام قسمت جاکارتا وارد می شوم که فهمیدم  باید در ترمینال مرکز جاکارتا وارد بشوم که نزدیک محل کار میزبانم هست.بلیط  مینی بوس 100000 روپیه بود و فاصله bandung  تا jakarta حدود 3/5  بود   ترمینال کوچکی در خیابان Lora بود که دقیقا در مرکز شهر یا همان center city واقع شده بود همینکه وارد خیابان اصلی شدم بهت زده شدم دور تا دور مرکز شهر پر ساختمان های بلند و زیبا که اغلب شیشه ایی بودند من عکس هایی از نیویورک دیده ام یاد آ نها افتادم  بعداً با مراجعه به گوگل متوجه شدم بیشتر آثار تاریخی ودیدنی و ساختمان  دولتی  بانکها ی مهم و وزراتخانه ها هتل ها و بزرگترین مال در اندونزی همان Plaza indonesia هست، در همین مرکز شهر است روز اول گشتی در مرکز شهر زدم و داخل یکی از ساختمان ها ی بلند که دیدم مردم عادی رفت آمد میکنند رفتم در ورودی بازرسی بدنی و عبور از درگاه الکترونیکی شدم و واقعا بشدت تمیز بود بطوریکه برق می،زد ساخت داخل بسیار مدرن بود چند راه عبوری داشت که افراد عادی حق داخل شدن نداشتن شاید دفاتر مهم بود و یک راهرو بود چهار آسانسور داشت برای طبقات زوج و فرد و آسانسور تا طبقه یازدهم  داشت من تز،طبقه هفت شروع به دیدن کردم ک معمولا فروشگاهای مختلف لوازم خاص الکترونیکی و طبقات بالاتر باشگاه های ورزشی مختلط و پارکینگ بود که من از پارکینگ طبقه یازدهم عکسهایی از شهر گرفتم واقعا مرکز جاکارتا از این طبقه خیلی دیدنی وجذاب بود یک نمای منحصر بفرد داشت که خیلی لذت بردم برای شام با میزبانم قرار داشتم رفتم ماهی وبرنج و چند جور مخلفات تند و ادویه دار بود خوشمزه بود.  27 نوامبر با سرچ گوگل متوجه شدم بیشتر آثار تاریخی در همین خیابان مردکا هست  پارک یا محوطه بسیار بزرگ در حود 75 هکتار هست که بنای یاد بود ملی 132 متری در مرکز میدان مردکا برای گرامی داشت روز مبارزه استقلال اندونزی ساخته شده و مسجد استقلال که بزرگترین مسجد در جنوب شرقی آسیا و به مناسب روز استقلال اندونزی ساخته شده است در سال 1968 و27 فوریه همان سال افتتاح شده زمانی که من آنجا بودم دختران نو جوان با لباس های زرق و برق دار وانواع تاج ها از مدارس مختلف  و آرایش شده  رقص سما اجرا میکردن در صحن مسجد، میدان مردکا یک کیلو مترمربع هست. بلندترین ساختمان wisma نام دارد46 متر ارتفاع آ ن هست. آسمان خراشی که در مرکز کوتامایباک  قرار دارد بسیار خاصه در عکس ها هست آبی رنگ نوک تیز و بریده گی اریب دارد  و یکی از آثار تاریخی  دیگر کلیسا ی جامع اندونزی کاتولیک به بنام gereja katedral کلیسای کاتولیک جامع روم واسقف اعظم جاکارتا در سال 1901 به سبک گوتیک ساخته در مرکز جاکارتا نزدیک میدان مردکا سمت راست مقا بل مسجد استقلال، یکی از پر جاذبه ترین اماکن دیدنی اندونزی taman Mini که در واقع یک منطقه مینیاتوری از تمام جزایر و شهر های اندونزی این منطقه در شرق جاکارتا است و دست رسی با ارزان و راحت است با اتوبوس و به قیمت 5000 روپیه و یک مینی بوس یه  قیمت 3000 روپیه به آسانی میشود رفت وبرای آدری کافیه اسم اش را بگوید مردم راهنمایی میکنند بلیط 10000 روپیه ( 3000 تومان)  تمام فرهنگ وسنگ و معماری خانه وشهرها سبک چینش داخلی منازل  تمام جنبه های زندگی روزمره مردم مجموعه از لباس وسنن به تصویر کشیده شده وآدمک هایی با طرز پوشش هر شهر  و استان و جزیره در آ نجا قرار داده شده یک دریاچه مینیاتوری از کل مجموع الجزایر وجود دارد موزه سینما تاتر که از سال 2007 به بهره برداری رسیده اگر وقت نکردید شهر ها و جزایر اندونزی را ببینید حتماً این مکان زیبا و شگفت انگیز را از دست ندهید.  یکی از مکان های جالب دیگر مرکز خرید Plaza indonesia هست که واقعا حتی اگر قصد خرید ندارید باید ببینید البته تمام برند های معروف در آنجا جمع است با قیمت های گران  این مرکز خرید در سال 1990 ساخته شده و چند بار در سالهای 1996 /2000 /2008 بازی و در سال 2014 کافه lamoda به آن آفزوده  شده  دارای شش طبقه  است  از جاکارتا به 28 کیلومتری جنوب آن بعضی شهر  Depok رفتم که طبیعت غیر قابل تصور داشت و از آنجا به bogor که آنجا هم هوا طبیعت کوهستانی   این مجموع الجزایر عشوه گری میکرد این پایان سفر من و خداحافظی با این مردم مهربان وصدور و صلح جو بود گذر کردن جز لاینفک سفر است ولی سخت!!! 



سفرنامه، سفر من به جنوب و جنوب شرقی آسیا ...

روز بیست چهارم تا بیست و ششم نوامبر من با یک اتوبوس از جو جاکارتاتر به bandung رفتم  به قیمت 100000  روپیه حدود 8 دلار و با یک اتوبوس  به قیمت 4000 روپیه  به محل قرارمان با میزبانم که  خانواده ایی اهل سوماترا ساکن باندوگ بودند رسیدم این خانواده چهار نفری که یک دختر و پسر دوستداشتنی نوجوان 14 و15 ساله داشتند عز وضعیت مالی خوبی بر خوردار بودند، باندوگ در بخش غربی جزیره جاوه اندونزی است وتا سال 1488 پادشاهی بود و آخرین پادشاه آن pajajaran بوده در قرن 17 و 18 تحت استعمار  هلندی ها بودند ومردم بو می در جنوب این شهر زندگی می کردن  در  1930 بامبارزات استقلال طلبانه مردم  شهر باندوگ بعد از چند سالی مبارزه به استقلال می رسد و اولین رئیس جمهور سوکارنو که برای مردم اندونزی محبوب است در سال 1955 اولین کنفرانس سران کشورها ی  آسیا آفریقا در این شهر برگزار می شود که خیابان مهم  به این نام در این شهر هست، بیشتر آثار تاریخی در همین خیابان با هتل بزرگ و مشهور Hamann و موزه بانک که یکی از جاذبه های توریستی فوق‌العاده و موزه باستان شناسی و سنگ های معدنی و سنگ های بجای مانده از آتشفشان ها وسنگ های بسیار زیبای برای تزیین جواهرات میتوان بکار برد در خیابان Asis afrika هستند و خیابان براگا کافه ها رستوران ها مغازه و بوتیک ها و گالری هنری ونقاشی این دو خیابان به هم نزدیک اند کلا شهر باندوگ با سایر شهرها ی اندونزی متفاوت است سبک وساخت ومعماری اروپایی دارد خانه های ویلایی به سبک معماریی اروپایی وهمچنین ساختمان های بانک ها و مراکز دولتی همه از سبک اروپایی بر خوردارند و گفته می شود باندوگ پاریس اندونزی است بسیار زیبا و متفاوت است ارزش دیدن دارد کلا در این چند کشور آسیا یی که من دیدم مردم در خانه هاشان از زیرانداز مثل فرش یا موکت استفاده نمی کنند زمین خالی است از سرامیک استفاده می شود آشپزخانه بسیار ساده است کابینت ندارد از همان جنس دیوار سکو ساخته شده که اجاق دو شعله  رومیزی و سینگ ظرف شویی ی آن قرار دارد.  اما باندوگ استثنا خانه ها دارای آشپزخانه مجهز به کابینت اندک هست در این کشور اصلا  لبنیات و نان پیدا نمی شود نان بصورت کیک ویا شیرینی هست که بسیار گران هست مردم درآین کشور همراه با صبحانه چای و قهوه نمی خورند غذای کامل انگار ناهار می خورند با برنج که بدون استثنا چه در خانه جه در رستوران در پلو پز بدون نمک و روغن طبخ می شود همراه مخلافات خورده می شود 

ک

سفرنامه، سفر من به جنوب و جنوب شرقی آسیا ...

روز بیست سوم نوامبر به solo رفتم برای دیدن مرد جاوه ایی  با ترن از yogyakarta  به solo  بلیط به قیمت 8000 روپیه ارزان بود تقریباً 2500 تومان وقتی به  solo رسیدم از اطلاعات آنجا در مورد موزه فسیل پرسید م که با کمال احترام من را به یکی از دفاتر راه آهن راهنمایی کردند بوسیله کامپیوتر آدرس و کروکی واز کجا وچه وسیله ای باید سوار شوم همه برایم بر روی یک صفحه کاغذ نوشتند به من دادند با ید به ترمینال مینی بوس  میرفتم با قیمت 3000 روپیه 20 کیلومتری خارج از سولو پیاده می شدم از آنجا هم با یک موتور سیکلت به قیمت 10000 روپیه به موزه رسیدم ماکت های بزرگ فسیلی از دایناسور و ماموت ودر جعبه های شیشه ایی فسیل انواع جانداران عظیم الجثه  شاخ ودندان حیوانات و مجسمه‌ها و نقاشی ها وعکسهایی از باستان شناسان معروف دخیل وچند اسکلت انسان و چندین جمجمه که اشاره شد که کدام ازآن مرد جاوه است این موزه انگار به طور جدی کارش را از سال1995 شرو. کرده وباغ وساختمان موزه زیبا وزیاد قدیمی نبود ماکت های فسیلی از آسیا و اقیانوس آرام sangiran که محوطه تحت اکتشاف 56 کیلومتر مربع است از جاوه مرکزی فسیل انسان اولیه و هوشمند میمون نما serta دوره پیوست که جمجمهاش در جاوه sebagai کشف شده از این جهت در مورد این موزه می نویسم چون بسیار مشهور است وتوریست های زیادی فقط برای دیدن این موزه به سولو می امدن  این موزه از سه محوطه بزرگ تشکیل شده بود  که  یکی از اتاق ما کت های سه بعدی داشت که وقتی من وارد شدم جا خوردم باز سازی شکار وزندگی انسان اولیه به صورت سه بودی شگفت انگیز بود  یک شانسی که من آوردم من را به کارگاه و لابراتوار باستان شناسی دعوت کردم یعنی بطور اتفاقی بمن گفتن لطفا، شما از،این در وارد شوید  واین واقعا جالب بود تکنسین ها و باستان شناسان بر روی فسیل کار می کردند آنجا پر جمجمه و شاخ ودندان های بزرگ مثل عاج فیل بود که با ظرافت  افراد روی آنها کار میکردن تمامی محوطه را به من نشان دادن وهمچنین وسایل کارشان را  واقعا من شانس آوردم برای کمتر کسی پیش می آید  سولو شهر کوچک وتمیز بود شاید دیدنی دیگری هم داشت من وقت نداشتم چون در سولو میزبان نداشتم باید برمیگشتم به جوجاکارتا 

سفرنامه، سفر من به جنوب و جنوب شرقی آسیا ... مقدمات سفر م از ایران

روز نوزدهم تا بیست و دوم نوامبر من از سورابایا با اتوبوس به قیمت 100000  روپیه به طرف yogyakarta حرکت کردم که این قیمت کمی گران بود حدود 8 دلار اتوبوس شیک تمیزی بود ابتدا یک بطری آب هم دادن وبرای ناهار در یک رستوران خوب بطور سلف سرویس پذیرایی خوبی با همان بلیط اتوبوس کردند وحدود 10 ساعت در راه بودم میزبانم با یک ماشین مشکی شاسی بلند به استقبال ام آمده بود میزبانم در شهر خانواده جوان چینی اصل با دو بچه شیطان دو ساله سارا و پنج ساله جورج. از آنجا به یک رستوران شیک برای شام رفتیم در رستوران های معمولی و ارزان قیمت  غذایی با گوشت قرمز پیدا نمی شود معمولا غذا ها گیاهی با برنج یا گوشت مرغ و ماهی هست این میزبانم در گوگل علایق ایرانی ها راستی کرده بود میدانست ایرانی ها غذا با گوشت قرمز را دوست دارند برای من بیفتک سفارش داد البته وضع مالی خوبی داشتند چون در منزلش اش تلویزیون جدید فلت داشت در تمام این مدت چند کشوری که بودم یا اصلا تلویزیون نداشتند یا اگر داشتند بسیار قدیمی بود اغلب برای دیدن مسابقات در یک خانه دوست یا فامیل یا در فروشگاه یا غذا خوری دور هم جمع میشن. حمام ها اصلا دو شیر ندارد منظورم فقط اندونزی نیست هند و سریلانکا هم  همینطور بود فقط یک شیر آب معمولی دارد ( توجه داشته باشید این کشورها فصل زمستان ندارند ودو فصل دارند که هر دو فصل نسبتا گرم هست فقط یکی عز فصل باران شدید ولی،نه سرد می آید) حتی در هاستل ها در سطل بزرگی یا یه حوضچه کوچک وبلند آب جمع میکنند با پارچ پلاستیکی دسته بلند روی بدن وسر آب می ریزند. توالت ها هم اغلب ایرانی  حتی درپمپ بنزین ها یا مال ها و فروشگاهها بزرگ ممکنه یک توالت فرنگی پیدا بشه  شلنگ آب برای شستشوی یا سطل ور از،آ ب باهمان پارچ را دارد ولی استثنا در خانه این میزبان دوشیر داشت یعنی آب گرم هم داشت ام من با همان شیر معمولی دوش میگفتم چون می خواستم بدنم عادت کنه. در سورابایا و جو جاکارتاتر جمعیت زیاد ی مردم چین بودند که عز 150  سال قبل به اندونزی مهاجرت کرده بودند وحالا تقریباً فرهنگ  اندونزیایی بخود گرفته بودند غذاهاش وزبان اشان اندونزی بود فقط از نظر چهره فرق می کردند این میزبان من خیلی با محبت بود. بچه ها شم خیلی من دوست داشتند  کلا این سه کشوری را که تا حالا دیدم سه وعده غذای کامل می خورند یعنی صبح مثل نهار برنج وگوشت و خورش مخلافات که خیلی هم زیاد هست میخورند.من که نمی تونم. روز بیستم صبح با راهنمایی هاستم که آدرس چند جای دیدنی را داد دستم رفتم ، yogyakarta تا سال 1945 پادشاهی ومستقل بوده ودر سال 1945 با اندونزی می پیوندد  قصر سلطان که یکی از جذابیت های توریستی این شهر است از نه پادشاه  isks hamengka  باقی مانده سال 1755 _1945 کاخ سلطان یک مجموعه امپراطوری که با خانواده و دستیارانشان زندگی می کردند ورودی این کاخ 12500 است که یک راهنمای انگلیسی زبان بصورت رایگان با شما همراه میشود ابتدا که وارد می شوی جایگاه ی هست که با آلات موسیقی محلی از آن زمان با صوت آواز زنان و مردان و ترانه های آن زمان را میخوانند ولذت زیادی دارد در این قصر چند موزه از اشیا واسباب استفاده سلاطین و آشپزخانه و وتختش روان که وسیله حمل ونقل  ملکه و پادشاه را بوده و ظروف ودیگر اشیا..  که عکسهایی همراه گزارش  هست. جو جاکارتاتر تقریباً یک مرکز هنری و آموزشی از هنرهای زیبا جاوه چاپ روی پارچه،  تاتر،باله، موسیقی رقص، نمایش عروسکی و دانشگاه ها هنر در شهر برای تدریس هنر های فوق هست   نام این شهر yogya به معنی مناسب وکارته به معنی مرفه وشکوفایی و روی هم معنای مناسب به رونق را می دهد  از مکان های دیدنی آب قلعه یا تامان ساری که taman در زمان سلطان Hamengka Buwono تاسیس شده در سال 1757 با تونل های زیر زمینی جالب وعجیب که عکسهایی از آن هست و مکان های دیدنی دیگرش معبد بوداییBorebudur در 40 کیلومتری واین معبد در قرن 800 میلادی.. ومعبد دیگری Prambanan در 20 کیلومتری  شهر واقع شده بازار پرنده ngasam پرنده و ماهی و دیگر حیوانات.. موزه sonobudoyo در مورد تاریخ باستان این شهر و قلعه bury یک قلعه از زمان استعمار هلندی ها ومبارزات مردم این شهر Yogyakarta یک خیابان توریستی هم داره ک پر از مغازه و درشکه وتوک توک خوراکی ونوشیدنی که قدم زدن در آن خالی از لطف نیست بنام malioboro street