سفر، همراه وهمگام با باد

من آشوب هستم عاشق سفر، ارزان سفر میکنم

سفر، همراه وهمگام با باد

من آشوب هستم عاشق سفر، ارزان سفر میکنم

سفر نامه تفلیس

  1.  
 



  1. تفلیس
  2. თბილისიتْبیلیسی


تفلیسთბილისიتْبیلیسی در گرجستان واقع شده‌است
تفلیسთბილისიتْبیلیسی
























  1. تفلیس (به گرجیთბილისი، "تْبیلیسی") پایتخت و بزرگترین شهرگرجستان است.
  2. این شهر در دو طرف رود متکواری قرار داشته و جمعیتی حدود ۲٫۵ میلیون در آن زندگی می‌کنند. تفلیس در قرن پنجم میلادی و توسطواختانگ یکم پادشاه گرجستان باستان یا همان ایبریا بنیان‌گذاری شده و به سبب آچشمه‌های آب گرم آن، «تْبیلیسی» (مشتق از واژهٔ «تْبیلی» به معنای گرم؛ منسوب به چشمه‌های آب گرم تفلیس) نام گرفته است.
  3. تفلیس در جنوب شرق اروپا قرار گرفته است، موقعیت مکانی تفلیس یعنی قرار گیری در مسیر شرق و غرب، این شهر را نقطهٔ اتصال امپراتوریی‌های رقیب گوناگون قرار می‌داده است و امروزه موقعیت آن را به عنوان یک مسیر مهم برای انرژی جهان و پروژه‌های بازرگانی تضمین می‌کند.
  4. تاریخ پرفراز و نشیب تفلیس را می‌توان از معماری آن درک کرد که ترکیبی از معماری قرون وسطی، معماری نئوکلاسیک و معماری استالینیست است.
  5. تفلیس در طول تاریخ سکونتگاه مردم مختلفی با نژاد، فرهنگ و مذاهب مختلف بوده است ولی امروزه از نظر مذهبی در شمار شهرهای مسیحی ارتدکس شرقی به حساب می‌آید.
  6. تفلیس تا کنون پایتخت موارد زیر بوده است:
  7. پادشاهی ایبریا (مستقل)
  8. پادشاهی گرجستان (مستقل)
  9. پادشاهی کارتْلی ۱۴۶۶ تا ۱۷۶۲ (مستقل)
  10. پادشاهی کارتْل-کاخِتی ۱۷۶۲ تا ۱۸۰۱ (مستقل، بعضاً وابسته به امپراتوری صفویان)
  11. ایالت قفقاز امپراتوری روسیه ۱۸۰۱ تا ۱۹۱۷ (امپراتوری روسیه)
  12. جمهوری فدرال دموکراتیک قفقاز جنوبی ۱۹۱۸ (امپراتوری روسیه)
  13. جمهوری دموکراتیک گرجستان ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۱ (مستقل)
  14. جمهوری سوسیالیستی گرجستان شوروی ۱۹۲۱ تا ۱۹۹۱ (اتحاد جماهیر شوروی)
  15. جمهوری سوسیالیستی ماورای قفقاز شوروی ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۶ (اتحاد جماهیر شوروی)
  16. گرجستان ۱۹۹۱ به بعد (مستقل)

  1. بنیان‌گذاری
  1. ویرایش

  1. روزی واختانگ یکم - پادشاه گرجستان باستان یا همان ایبریا - به همراه اعضای دربارش در جنگلی نزدیک متسختا مشغول خوشگذرانی و شکار بودند. شاهین او به دنبال قرقاولی به هوا برخاست و پس از مدتی شاه و همراهانش پرنده‌ها را در کنار یک چشمهٔ آب گرم یافتند که بخار خوشایندی از آن خارج می‌شد، آنها از وفور این چشمه‌های آب گرم شگفت زده شده بودند و پادشاه دستور ساختن شهری را در آنجا صادر کرد که «تْبیلیسی» (دارندهٔ چشمه‌های آب گرم) نام گرفت.

  1. نام
  1. ویرایش

  1. نام این شهر در زبان گرجی «تْبیلیسی» است. (مشتق از واژهٔ «تْبیلی» به معنای گرم؛ منسوب به چشمه‌های آب گرم تفلیس). از آنجایی که تفلیس یکی از مراکز مهم فرهنگی اسلام به شمار می‌آمد، با نام عربیخود یعنی «طفلیس» مشهور شد و تا چندی پیش نیز در اکثر زبان‌ها «تفلیس» یا «تیفلیس» شناخته می‌شد که به خواستهٔ دولت گرجستان به نام اصلی آن تغییر نام داد، اما همچنان در ایران، ترکیه، آلمان،قزاقستان و کشورهای عربی «تفلیس» نامیده می‌شود.   واحد پول لاری که یک لاری برابر با 1600 تومان هست                                                                                             روز بیست ویک فروردین ازاتاق هتل ام در ایروان ارمنستان  وسایل ام جمع آوری کردم تقریباً نزدیک ساعت 12 که موقع تحویل اتاق در هر هتل یا هاستلی هست  چمدان کوچک چرخدار ام را به  رزروشن هتل تحویل دادم، گفتم تصمیم دارم بروم گرجستان ایشان طبق وظایف شان آدرس ترمینال در ارمنستان به گرجستان را از طریق اینترنت پیدا کرد وساعت حرکت ون های که به گرجستان میرفتند به من داد که ساعت پنج بعداز ظهر برای من مناسب بود به ایستگاه اتوبوس‌هاشون که نزدیک هتل بود رفتم اول رفتم میدان هاراپراک برای خرید چند یادگاری از ارمنستان کوچه های اطراف این میدان پر از فروشگاه پوشاک و صنایع دستی، یادتان باشد اگر از ارمنستان به گرجستان میروید،خریدهایی پوشاک برای خودتان یا بستگان تان را انجام دهید،  چون در تفلیس پوشاک مناسب چه از نظر جنس وچه از نظر قیمت پیدا نمی کنید،  بعد از ایستگاه اتوبوس‌هاشون از اطراف میدان هاراپراک به ترمینال ارمنستان به گرجستان رفتم که ون های سفید بنز منتظر مسافر بودند من تا رفتم انگار من را قاب زدند چون مسافر کم بود سه مسافر داشت با من میشد چهار مسافر به اتفاق مسافران با همان ون بنز به هتل رفتیم و چمدان را گرفتم و راهی گرجستان شدیم، فاصله ایروان تا تفلیس 289 کیلومتر و حدود 4/5 ساعت طول میکشد راننده ون مرد بسیار خوب ومهربانی بود البته اهل ارمنستان بود و سه مسافر دوستداشتنی دیگه گرجی بودند یک خانم نسبتا جوان و یک مرد جوان یک خانوم مسن و من از ایران راننده میگفت اولین مسافر ایرانی اش هستم من عزیز  دردانه اون چهار نفر شده بودم همه با هم رفیق ودوست شده بودیم عکس های خانواده شان در موبایل نشون میدادند هرچه هم میخورند تعارف می‌کردند، جاده بین ایروان تا گرجستان بهتر از جاده نوردوز تا ایروان بود. وهمچنان زیبا و تماشایی کوه قفقاز در کنار جاده صف گشیده و بر حسب پیچ جاده دور و نزدیک میشوند  رودخانه ایی پر از آب ورودشان بیشتر در سمت راست جاده ومدام جاده پیچ میخورد به بالا سعود میکرد روستای کوچک در دل وکوه وجنگل عشوه میفرختند قلب من از دیدن نوک تیز کلیسا های قدیمی و کوچک ارتدکس به شوق در می آمد،  ون ما در دو ایستگاه پمپ بنزین برای سوخت گیری ایستاد.و برای استفاده از سرویس و خرید از فروشگاه  بزرگ وجوبی که در جایگاه پمپ بنزین ها بود وهنوز می توانستم از پول ارمنستان استفاده کنیم هوا هر چه بیشتر به طرف گرجستان میرفتیم سردتر میشد، و من توانستم به برفی که در جایگاه پمپ بنزین بود دست بزنم. اما مشکلی که در جایگاه پمپ بنزین بود سرویس  بهداشتی خیلی بد جایگاه ها بود واقعا غیر قابل استفاده وقایعی بدون آب و دستمال کاغذی باید حداقل دستمال کاغذی کافی همراه داشته باشید اما فروشگاه مدرن بزرگ وزیبا همه چیز از مشروب خوراکی نوشیدنی حتی وسایل آرایشی و،ظروف آشپزی خانه برای فروش بود در آخرین جایگاه پمپ بنزین در فروشگاه نانوایی که نان فانتزی و نان لواش پخته میشد که جناب راننده و سه مسافر گرجی به مقدار قابل ملاحظه ایی خریدند. به  کمرک خروجی ارمنستان رسیدیم همه تمام وسایل مان را برداشتیم با دفتر خروجی مراجعه کردیم. توجه داشته باشید اشتباهی که من اینجا کردم. امیدوارم شما نکنید. مامور خروج از من پرسید خوب ارمنستان را دوست داشتی و تمام شد دیگه بر نمی گردی. میخواهی از گرجستان بر گردی ایران من متاسفانه گفتم بله، در صورتی که بهتر ه بگید نه میخوام برگردم ارمنستان از آنجا برگردم ایران،با گفتن اینکه بر میگردم ارمنستان ویزا ارمنستان شما را باطل نمی کنند، و شما فرصت این را دارید اگر خواستید، بدون مخارج اضافی برگردید به ارمنستان یعنی یه فرجه خوب برای باز بگذار ید. ولی متأسفانه من این فرجه را از دست دادم و مهر خروج کامل از ارمنستان در پاسپورت ام خورده شد در همان جایگاه کمی با چمدان ها رفتم به باجه دیگری رسیدم که خیلی راحت بدون هیچ پول یا سوالی مهر ورود به گرجستان در پاسپورت ام خورد به امید روزی که بتوانیم در ورودی هر کشوری اینچنین ورود را داشته باشیم، بلاخره ساعت 9/5 شب به تفلیس زیبا و افسانه ایی رسیدم هاستل گه من رزرو کرده بودم برای سه شب یک تخت 20 دلار و جایی که بود در شهر قدیمی تفلیس درست در سراشیبی قلعه قدیمی narikala در میان کلی آثار تاریخی  وقتی تاکسی دنبال آدرس هاستل ام میگفت ودر آن ساعت از،شب قلعه و کلیسا های ارتدکس غرق نور رستوران ها   و کلاب ها با صدای موسیقی قفقاز ی انگار پا در کتاب های تولستوی و چخوف و فیلم هایی دیده بودم گذاشتم دلم میخواست آدرس را پیدا نکنیم و همانطور در بالا و پایین این خیابان های تنگ و سنگفرش شده بگردم من نمی خواستم از صحنه فیلم های روسی و قفقاز ی بیرون بیام واقعا شهر قدیمی تفلیس در شب زیباست کاش کلمه پر وزن تر بود تا برای توصیف ش بکار ببرم، صبح به دفتر هاستل رفتم ازشون نقشه خواستم و روی نقشه موقعیت هاستل را با خودکار علامت گذاری کردم و از نظر موقعیت جغرافیایی اماکن مذهبی و تاریخی ودیدنی ها را مشخص کردم  همچنین ایستگاه مترو  و اتوبوس و قیمت تاکسی ها را پرسیدم چون برای یک توریست دانستن این ها مهم هست،اگر بیشتر از یک هفته میخواهید بمانید بهتر است کارت مترو تهیه کنید که برای اتوبوس های زرد رنگ هم و تله کابین هم قابل استفاده است در هر صورت قیمت بلیط مترو.0/60 لاری و اتوبوس نیم لاری یا 0/50  لاری است و قیمت ون های زرد  1/5 لاری و تاکسی دو تا چهار لاری چون انگار تاکسی خصوصی و دولتی دارد،                روز اول                                                                     من  تصمیم داشتم  طبق علاقه ایی که دارم، مردم وکوچه بازار و شیوه زندگی  وفرهنگ وجامعه وعمومی را ببینم و همیشه روز اول را به گشت وگذار در بازار محلی وفروشگاه ها و مغازه های محلی میگذارنم و با قاطی شدن با مردم بومی اون کشور کیف می کنم، هاستل من درکوچه سنگفرش شده وقایعی orbiri از شهر قدیمی تفلیس که محله های قدیمی در این شهر عبارتنداز خیابان Avlabari و خیابان Abanot و خیابانsololaki   و خیابان معروف Rustaveli که  به غیر از خیابان روستاولی که سبک غربی دارد.شهر قدیمی تر در قسمتی ازسمت چپ رود کورا قرار گرفته( این رود زیبا حدود 30 کیلومترشهر  از جنوب به شمال فرا گرفته و در واقع، شهر را به دوقسمت تقسیم کرده)  در اطراف این خیابان ها مملو از فروشگاه ها و مغازه های کوچک وبزرگ هنری و صنایع دستی کافه ها و رستوران های با غذای محلی و کشورهای مختلف از،جمله رستوران ایرانی . اغلب مغازه محصول شراب رادارند حتی مغازه های صنایع دستی هم بطری های شراب به اشکال گوناگون دارند یعنی مجسمه های سفالین و یا سرامیک که حجمین که در فضای داخلش شراب هست. استالین یکی از رهبران معروف بلشویک های شوروی سابق اهل گرجستان بوده، و مجسمه های زیادی از آن که داخلش،شراب هست . یکی از سنن خوردن شراب در شاخ حیوانات است که به شکل های مختلف تزیین شده وبه عنوان صنایع دستی فروخته می شود،  و  مغازه های مختلف وزیادی بود که بخصوص پنیر گرجی که انواع پنیر های مختلف با رنگ و ترکیب گوناگون بود و واقعاً خوشمزه بود و برای سوغاتی خوب بود و یکی دیگر از خوراکی های مخصوص شان انواع لواشک که با شیره میوه های شیرین درست میکنند وبصورت تقریبا  وله های 40 سانتی شکل داده شده و دورن شان از گردو پر شده که بسیار خوشمزه و  نان فانتزی فروشی ها که  نان گرد یا به صورت مربع یا حتی مستطیل شکل مغز دار که مغز آنها معمولا از پنیر زرد وچرب بود یا سبزی جات معطر و چند دانه ایی برنج پخته شده ویا مخلوط از مواد قهوه ایی رنگ ادویه دار که به آن خاچاپوری میگفتن وقیمت های مختلف از یک لاری تا دو ونیم لاری داشت  و خوشمزه بود.  از ساعت 10 دوساعتی در همان اطراف خیابانهای قدیمی هاستل قدم زدم ویک خاچاپوری پنیر به عنوان صبحانه خوردم هوا ابری بود باران تندی گرفت من طرف کلیسای جامع حواریون ارمنی به نام سنت جورج که خود ارامنه سنت گیورگ میگفتن در جنوب غربی خیابان Vakhtang در میدان Gorgasalio که تاسیس آن از قرن سیازدهم میلادی و برای اقوام ارامنه ساکن تفلیس پر اهمیت ودر محوطه آن چهار ژنرال مهم ارمنی تدفین شده اند ،، رفتم روز یکشنبه در ساعت 12 تا 1/5 مراسم خاص انجام میشد که من شگفت زده شدم،در مراسم دعا و متبرک کردن مومنین حاضر در کلیسا  اسقف اعظم و کاردینال ها و کشیش ها تشریف داشتند، اسقف اعظم با لباس بلند بنفش تیره خامه دوزی شده وکلاهی سیاه وبلند با پارچه ایی که از کلاه به روی پیشانی و شانه اش بود وصلیب سنگین وبزرگ بر گردن و  کاردینال ها با لباس قرمز وخامه دوزی شده وکلاهی قرمز مانند پادشاهان و کشیش ها با لباس بلند مشکی و یقه گرد بسته سفید در دو طرف اسقف اعظم ایستاده بودند این افراد روحانی با نرده ایی از حاضرین جدا میشدند و در واقع محراب سکوی بزرگ ومستطیلی بود که چند کاردینال روی آن با در دست داشتن کتاب انجیل مقدس آواز آهنگین زیبایی میخواندند و در بالکان مشرف به محوطه داخلی عده ایی زن و مرد با همنوایی و نواخت پیانو با کاردینال ها بصورت گروه کر همراهی می‌کردند و گاهی  کاردینال تک خوان خوش صدا متن انجیل را آهنگین میخواند، پس از این مراسم  اسقف بالای سکو قرار گرفت ویک عده از مومنین به صف تک تک جلوی اسقف ایستاده تکه ایی نان کوچک ونازک را دهان وسپس جرعه ایی شراب را میرخت ، من هم آنان را هم راهی کردم وسپس مراسم دیگری اجرا شد، مومنین شمع در دست همراه با گروه کر آیات انجیل را میخواندند در این کلیسا همه مراسم ایستاده انجام میشد و صندلی نبود و دوباره عده ایی به صف کتاب مقدس در دست اسقف را بوسیدند، بعد از پایان مراسم دخترهای جوان با لباس و کلاه تزیین شده وارد کلیسا شدند که وقتی من سوال کردم گفتن در کنار کلیسا Sioni موزه تاریخی هست که امروز مراسم موسیقی ورقص گرجی انجام میشود واز من هم یکی از  کشیش ها دعوت کرد و آدرس داد برای ساعت 4/5، من تا آن ساعت نهار و  چند فروشگاه صنایع دستی شامل تابلوهای وجام های شراب و دور نما های سفالین را که از کلیسا ها ویا نما های تاریخی شهر تفلیس بود قیمت میکردم اینجا مثل کشورهای شرقی زیاد چانه زدن کار ساز نیست  نزدیک ساعت چهار به                         کلیسا ی جامع Sioni                                    بسیار تاریخی ومهم رفتم. این کلیسا در سمت راست رود کورا ودر جنوب غربی تفلیس واقع شده است محوطه بیرونی کلیسا هم بسیار زیبا وکوچه ایی که این مجموعه تاریخی قرار گرفته به همین اسم(Sioni)  است در کوچه پلکان های زیبایی به در در ورودی از دو طرف دارد  این کلیسا جامع درقرن پنجم توسط شاه Vakhtang شروع وساختن آن با جانشین اش ادامه داشته در طی لشکر کشی ها در جنگ ب سر تفلیس باره خراب وساخته شده   این کلیسا قرون وسطی ایی توسط داود شاه  سال 1112 میلادی بازسازی شده وبه دستور جلاالدین خوارزمشاهیان  کنبد خراب شده و توسط تیمورلنگ بازسازی شده و دیوار ها ی داخلی آن توسط گریگوری گاگارین در سالها1810_1839نقاشی شده است. بلاخره وارد این کلیسا زیبای قرون وسطایی شدم متوجه شدم که یک دختر جوان به تنهایی در جایگاه ایی روبرو محراب آواز آهنگین آرامی میخواند،و عده ایی گوشه سمت راست محراب در دالانی جمع شدند بچه ایی چند روزه  ایی در بغل مادر جوانی وکشیش هم با، ردای قرمز  مخصوص به تن به طرف مادر دعا میخواند مادر وخانوم دیگر لباس بچه را در می آورند آنجا جام طلایی رنگ بزرگ وپایدار ی بود پر از آب بچه لخت را کشیش از مادر گرفت سریع یکبار از سر و بار دیگر ا باسن بچه در آب فرو برد که این مراسم غسل تعمید در این کلیسا که من ناظری بودم و  لذت بردم،بعد از اتمام غسل تعمید در همان کوچه کلیسا Sioni از پله ها بالا رفتم.           موزه تاریخ ملی بود.                که آنروز ساعت چهار در زیرزمین موزه محوطه بزرگی که صندلی چیده شده بود و سکوی گرد نسبتا بزرگ را برای رقص و موسیقی آماده کرده بودند، من هم دعوت شده بودم  یه جا خالی نزدیک استیج پیدا کردم که بتوانم عکس و احتمالا فیلم بگیرم، جاتون خالی انواع رقصندگان با لباس های محلی، گرجی، ارمنی و روسی  و لزگی و آوازها به زبان های گفته شده،،،                      روز دوم                               از کوچه هاستل سر بالایی رفتم تا از قلعه Narikala  دیدن کنم. 
  2. Narikala  قلعه باستانی مشرف تفلیس، پایتخت گرجستان، و رودخانه کورا است. قلعه شامل دو بخش دیواره در یک تپه شیب دار بین حمام گوگرد و باغ گیاه شناسی تفلیس. که اخیرا این کلیسا بازسازی شده است بنام کلیسای سنت نیکلاس در 1996-1997 ساخته شده است، آن را جایگزین کلیسا 13th قرن  اصلی در یک آتش سوزی نابود شد. کلیسای جدی  دوباره بازسازی شددرب در سه طرف است.  بخش داخلی کلیسا با نقاشیهای دیواری نشان داده  شده از روی هر دو از کتاب مقدس و تاریخ گرجستان تزئین شده استقلعه نارین در قرن 4تاسیس شد. این بطور قابل توجهی با امویان در قرن 7 گسترش یافت و بعد، توسط داود پادشاه ساز (1089-1125). مغولان آن را تغییر نام "نارین قلعه" (به عنوان مثال، "قلعه کوچک"). بیشتر استحکامات موجود از تاریخ قرن 16 و 17. در سال 1827، بخش هایی از قلعه در زلزله آسیب دیده و تخریب ش کرد ودر سر بالایی که به طرف این قلعه تاریخی زیبا وکوچک می رفتم مناظر  گرجستان از بلندی بهتر وچشم نوازتر بود، نباید این فاصله را به سرعت گذشت و نباید محو دیوار ها قلعه شد باید دقایقی درنگ کرد و شهر تفلیس را و رودخانه عشوه گر  کورا را ازآن بالا دید باید غرق در لذت دیدن شد، اینجاست. قدر بینایی را باید دانست نه اینکه کور نیستیم برای اینکه دیدن همچنین مناظری لذت بی همتا دارد. و پس از سیر وسیاحت وآشنا یی با سه خانم روس که یکی از آنها ژورنالیست بود کلی از ایران عزیز پرسیدن من هم از زیبایی های وطنم گفتم از کنار قلعه راهی بطرف تله کابین بود که رفتم راه راحتی هست و مدام هم بالاتر و مناظر زیبا تر میشود قیمت سوار شدن تله کابین  برای کسانی که کارت مترو داشتن یک لاری و کسانی که نداشتن سه لاری بود یک طرفه،در همان بالا دکه های نوشیدنی و خوراکی و کافه های کوچک بود و بساط فروش زیور آلات و صنایع دستی و نقاشی هایی از شهر تفلیس یا آثار تاریخی کشور گرجستان که همانجا نقاشان جوان مشغول کار بودند و میفرختند  و جلوتر هم مجسمه مادر که از آلومینیم ساخته شده بود و در آن روز با هوای آفتابی آنقدر براق بود که نمی شد از نزدیک با هاش عکس انداخت، این مجسمه در ارمنستان هم نظیرش  بود به نام کاترین دادا که  ریک دستش کاسه شراب برای پذیرایی از دوستان ودر دست دیگرش شمشیر برای جنگ با دشمنان این مجسمه 20 متر هست که تقریبا از تمام شهر دیده میشود، بعد از نهار از خیابان Abanot،،  به دیدن          حمام های آب گرم گوگردی معروف وقدیمی رفتم ، کادر همین خیابان هست از معماری ایرانی قدیم الهام گرفته و هم قسمت عمومی دارد  وهم خصوصی  و ماساژ هم در حمام انجام  میشود              واز آنجا پیاده به.                                    باغ گیاه شناسی ملی تفلیس                   که   با بالا رفتن از همان خیابانی که حمام های گوگردی واقع شده و در واقع پشت قلعه نارین درب ورودی این باغ بسیار زیبا با ورودی نفری دو لاری میباشد، این باغ دارای رودخانه پل های زیبا دارای 3500 گونه گیاهی  و آبشار طبیعی حدود 128 هکتار  وسعت داردگیاهان نادری دارد در زمان دولت های باستانی به باغ سلطنتی تعلق داشته                 روز سوم.                       به خیابان معروف روستاولی ومیدان آزادی در برنامه ام بود بین خیابان Abanot و میدان آزادی  خیابان سنگفرش زیبایی هست که بهتر آن را پیاده برید پر از فروشگاه های دیدنی وکافه رستوران .                میدان آزادی(liberty Square)            این میدان که با نام یروان نیز شناخت میشه سابقا میدان پاسکوویچ یریوانسکی نام داشته که بعدها میدان لنین و سپس میدان آزادی نام گرفته. پاسکوویچ یروانسکی یک سرهنگ روس بود که به خاطر تسخیر شهر ایروان برای امپراطوری روسیه این عنوان رو دریافت کرد . در سمت شرقی میدان آزادی فضای باز کوچکی با یک فواره موجوده که بین مجسمه پوشکین و به فواره ، "کامو" به خاک سپرده شده. کامو یک شخصیت معروف انقلابی بود که حالا سنگ قبرش در این مکان مدفون شده خیابان روستاولی.  street Rustaveli.           این خیابان یکی از معروفترین خیابان ها ی تفلیس است در این خیابان معماری غربی قرن بیستم و عمدتا سبک ساختمان های دوران شوروی سابق رایج بوده  این خیابان ,به طول 1.5 کیلومتر از میدان تاویسویلیا همان میدان آزادی به مترو روستاولی و خیابان گوستاوا منتهی میشود، این خیابان یکی از شاهراه های اصلی شهر تفلیس هست که قبلا گولوین نام داشته بعداً بنام شاعر قرون وسطایی شوتا روستاولی نامگذاری شده است، در این خیابان علاوه بر فروشگاه و برندها ی معروف  مراکز مهم دولتی وغیر دولتی مثل دادگاه عالی، کلیسای کاشوتی اپرای باله موزه مردمی گرجستان، آکادمی تاتر، آکادمی علوم گرجستان، کتابخانه ملی، پارلمان قدیمی بانک دولتی گرجستان کاخ جوانان، کنسرواتور تفلیس  این خیابان مورد توجه الکساندر پوشکین شاعر نامی،لئو  تولستوی ، میخائیل لرماتتف وخانواده پادشاهی رومانف بوده.    چند کلیسا ارتدکس معروف دیگر برای بازدید هست   ،                                         کلیسای سنت ماری Anchiskhati  که دارای سه ساختمان ورود ی است شکل نعل اسب از قرن ششم  قدیمی ترین کلیسا مانده از تفلیس توسط پادشاه  داچی ایبربا (522_534)برای مریم باکره ساخته شده.     ،،،،،،،،،           کلیسای تثلیث مقدس  Sameba کلیسا ارتدکس جدید ی است که بعد از فروپاشی شوروی در طی سالهای (1995_2004) ساخته شده سومین وبلند ترین کلیسای جامع شرقی در جهان است،    کلیسای متخی 
  3. این کلیسا بر روی صخره ای در جوار شرقی رودخانه متکواری در محله تفلیس قدیم واقع شده است. ساخت این کلیسا به قرن 13 میلادی برمی گردد. در نزدیکی این کلیسا مجسمه ای                روز چهارم                   برای دیدن  پل صلح که سازه فلزی و پوششی نورگیر آبی رنگ با طراحی مدرن  برروی این پل هم رفتم وآنجا سراسر رود کورا را از دوطرف دیده میشود. و بازار محلی  suhoy سری زدم   ومقدار ی خرید روز پنجم.                                                           با هماهنگی رزروشن هتل با دفتر گیتی پیما واقع در ترمینال تفلیس تلفنی صحبت کردم گفت هر روز ساعت 1/5 بعد از ظهر به طرف ایران حرکت دارد و مسیر حرکتش تفلیس ترکیه بازرگان تبریز ایران هست که یک ساعت قبل باید در ترمینال حاضر باشید من که رفته بودم یک کم خرید کنم خیابان روستاولی با تاکسی به قیمت 4 لاری خودم را ساعت دقیقآ 1/5 رساندم وبلیط به قیمت  120 لاری برام صادر شد. در داخل اتوبوس اغلب مسافران اهل ترکیه بودند  چون اتوبوس از شهر های کوچک ترکیه عبور میکرد آنها پیاده شدند در اتوبوس نزدیک مرز بازرگان فقط من بودم ویک مسافر اهل قزوین ویک خانوم گرجی که موسیقی در ایران تدریس میکرد در مرز ورود ی ایران هیچ ریل الکترونیکی و کامپیوتری برای چمدان ها وجود نداشت و مسافر آن رابا دقت نمی گشتن، 
  4. دیدنی های دیگر شهر تفلیس،   دریاچه لاک پشت ها ،، موزه قوم نگاری،،،، موزه ملی گرجستان،،،،،، موزه عروسک خیمه شب بازی،،،،،، موزه ابریشم،،، 




  1. ویرایش


  1. ویرایش

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.