سفر، همراه وهمگام با باد

من آشوب هستم عاشق سفر، ارزان سفر میکنم

سفر، همراه وهمگام با باد

من آشوب هستم عاشق سفر، ارزان سفر میکنم

سفرنامه، سفر من به جنوب و جنوب شرقی آسیا ...

من روز چهارم janruary  ساعت 11 صبح با وانت تاکسی به قیمت 50 بات به huay xai مرز تایلند و لائوس هست که فقط 9 کیلومتر با مرکز شهر  chiang Khong فاصله داشت بارسیدن به محوطه بزرگی با چند گیشه بررسی پاسپورت اجازه ادامه امور دیگر داده شد از آنجا یک بلیط 20 بات به bokeo رسیدم و در آنجا هم پاسپورت بازرسی یه سری سوال وجواب روتین از قبیل به چه قصد ی به لائوس اومدی چند وقت می مانی ( بهتر همیشه در مورد این سوال جواب ده یا پانزده روز را بدهید چون هر کشوری قانون طول زمان ثابت برای توریست داره اگر شما بگید 10 روز همان یک ماه قانونی را میدن)  بلیط برگشت رزرو ی نه اصلی از ایران برای برگشت داشته باشید چون این کشور ها غیر از فروش اصلی ندارند وتوجه اصل با رزرو نمی شوند ولی داشتن اش بسیار ضروری هست بلاخره با 35 دلار به مدت یکماه اقامت من وارد خاک لائوس شدم   پیشینه لائوس به یک قلمرو پادشاهی بازمی‌گردد که از سده ۱۴ تا سده ۱۸ میلادی وجود داشت ولی بعداً به سه پادشاهی کوچک‌تر تقسیم شد. در سال ۱۸۹۳ این نواحی به تحت‌الحمایگی فرانسه درآمد و سه پادشاهی که لوآنگ پرابانگ، وین‌تیان و چامپاساک نام داشتند متحد شده و کشور لائوس را تشکیل دادند. لائوس پس از اشغال توسط ژاپن در سال ۱۹۴۵، مدت کوتاهی مستقل شد اما پس از آن دوباره به سیطره فرانسه درآمد ولی در سال ۱۹۴۹ به آن خودمختاری اعطا شد. لائوس در سال ۱۹۵۳ مستقل شد حکومت پادشاهی مشروطهسیساوانگ ونگ بر آن حاکم شد. کمی پس از استقلال چنگ داخلی درازمدتی روی داد که به سرنگونی پادشاهی و به قدرت رسیدن حزب کمونیستی پاتت لائو در سال ۱۹۷۵ انجامید.

تاریخ لائوس به پادشاهی لان‌ژانگ می‌رسد که در سده چهاردهم میلادی بنیاد شد و تا سده هیجدهم ادامه یافت. در سده هیجده،سیام بر امیرنشین‌های باقی‌مانده از دوره لان‌ژانگ چیرگی یافت. شاه سیام برای جلوگیری از جنگ با فرانسه، سرزمین‌هایی از خاک خود را با نام لائوس به فرانسه بخشید و این سرزمین‌ها در سال ۱۸۹۳ بههندوچین فرانسه ضمیمه شدند.

اشغال کشور به دست ژاپنی‌ها در جنگ جهانی دوم منجر به اعلام استقلال شد، که فرانسویان سرانجام آن را در ۱۹۵۴ پذیرفتند. با این حال، جنگ داخلی، این پادشاهی را ویران کرد؛ جنگی بین نیروهای سلطنت‌طلب و نیروهای کمونیست پاتت لائو.

لائوس در جریان جنگ ویتنام موضع بی‌طرفی در پیش گرفت. اماویت‌کنگ‌ها از لائوس به عنوان خط تدارکاتی در جنگ ویتنام استفاده کردند و در اواخر دهه ۱۹۶۰ آمریکا برای مقابله با چریک‌های ویت‌کنگ ویتنام که به داخل لائوس رخنه می‌کردند، و به منظور شتاب دادن به پایان جنگ، بی‌طرفی لائوس را نقض کرد و بدون درز این موضوع به مطبوعات به بمباران‌های گسترده بخش‌هایی از لائوس، به ویژه دشت خمره‌ها دست زد.[۱]

Thongsing Thammavong 2009-12-9.jpg

هدف از حملات هوایی نابودی خط تأمین آذوقه ارتش ویتنام شمالی بود که به طور مارپیچی از طریق لائوس و کامبوج به جنوب حرکت می‌کرد. خروج آمریکا از ویتنام سر کارآمدن پاتت لائو را در لائوس میسر ساخت (۱۹۷۵). از ۱۹۹۰، دولت اصلاحات را آغاز کرد.

در سال‌های اخیر بواسطه درگیری‌های سیاسی هزاران تن از مردم لائوس از کشور گریخته‌اند از جمله طبق آمار طی سال ۸۳–۱۹۷۹ بیش از ۲۰۰ هزار نفر به تایلند پناه برده‌اند.

سیاستویرایش

قدرت واقعی را در لائوس کمیتهٔ مرکزی حزب انقلابی خلق در دست دارد.

مقاماتی که مستقیماً انتخاب شده‌اند، تا زمان اجرای قانون اساسی جدید، گرد هم آمده‌اند تا به عنوان کنگره ملی به تعیین رئیس جمهور، نخست وزیر و شورای وزیران بپردازند.

در قانون اساسی پیش‌بینی شده‌است که مجمع عالی خلق با ۷۹ عضو برای پنج سال با رأی تمامی افراد بالغ انتخاب گردد.

این کشور یکی از معدود دولت‌های کمونیست باقی‌مانده است. دولتچومالی سایاسونه تقریباً برای همه جنبه‌های زندگی مردم از جملهآزادی‌های سیاسی قانون وضع کرده است. دولت تمامی رسانه‌ها را در اختیار دارد و روزنامه نگارانی که از دولت انتقاد کنند یا دربارهٔ موضوعات سیاسی مورد مناقشه بحثی داشته باشند با جریمه‌های قانونی مواجه می‌شوند. پناهندگانی که به لائوس می ایند دیپورت می‌شوند. لائوس یکی از فقیرترین کشورهای آسیا محسوب می‌شود.[۲][۳]

جغرافیاویرایش

نوشتار اصلی: جغرافیای لائوس

لائوس کشوری است محصور در خشکی با ۲۳۶٬۸۰۰ کیلومتر مربع مساحت. زبان رسمی این کشور لائو و واحد پول آن کیپ نام دارد. جمعیت لائوس در سال ۲۰۱۲ میلادی ۶٫۵ میلیون نفر برآورد شد.

لائوس در مختصات جغرافیایی ۱۸ درجه شمالی و ۱۰۵ درجه شرقی قرار گرفته و به آب‌های آزاد راه ندارد. لائوس از سوی شمال باختری با میانمار و چین، از سوی خاور با ویتنام، از جنوب با کامبوج و از سوی باختر با تایلند هم‌مرز است.

لائوس به غیر از دشت خمره‌ها در شمال و درهٔ مِکونگ و فلات‌های کم‌ارتفاع در جنوب، غالباً کوهستانی است. رود مهم آن مکونگبه‌طول ۴۸۳ کیلومتر و بلندترین نقطه آن فوبیا، با ۲۸۲۰ متر ارتفاع است.

شمال کشور لائوس کوهستانی است و جنگل‌های انبوه شمال و شرق آنرا فروپوشانیده. بیشتر از ۸۰ درصد کشور را جنگل دربرگرفته و لائوس دارای حدود ۱۳ میلیون هکتار جنگل است. زمین‌های بلند آن بیشتر در دره‌های رود مکونگ و شاخابه‌هایش قرار دارد.

این کشور با باران‌های سنگین موسمی دارای آب و هوایی استوایی و گرمسیری است. لائوس باد و باران‌های موسمی دارد و دارای باران‌های خیلی سنگین از مه تا اکتبر است. وین‌تیان در ژانویه ۲۱٫۱ و در ژوئیه ۲۷٫۲ درجه سانتی‌گراد حرارت و سالانه ۱۷۱۵ میلی‌متر باران دارد.

شهرهای مهم لائوس به جز پایتخت، ساوان‌ناکت، لوآنگ پرابانگ وپاکسه هستند.

تقسیمات کشوریویرایش

لائوس ۱۶ استان (qwang) و یک بخش (Nakhonluang ViengChan) دارد که شامل وینتیان، پایتخت این کشور است. هر استان به شهرستان (muang) و سپس دهستان (baan) تقسیم می‌گردد.

بلاخره من زمینی وارد مرز کشور لائوس شدم،  این حسی بسیار لذت بخشه، که در سفر هوایی این احساس نمی شود من حس  رادوست دارم، وقتی پاها یم خاک کشوری را حس میکنه شوق وعشق دیدن مردمش،  غذا ها، لباس ها، زبان گویش، آ هنگ صدایشان و علایق و اعتقاد اتشان  من را به هیجان غیر قابل وصف  در می آورد  زیبایی طبیعت متفاوت  سر زمین و زیبایی متفاوت در خلق و خویشان  غیر قابل وصف است، به لائوس متفاوت اما مثل من ومردم  من، آسیایی متفاوت وهمگون. با نفری  100 بات یا 25000  کیپ (واحد پول لائوس kip)  عده ایی که همه در مرز ایستاده بودیم به مرکز  bokeo بردند، من در مرز با خانم جوان ژاپنی دوست شدم قرار شد اتاق با هم شریک شویم ما چند روز وسه شهر باهم بودیم اتاقی دو تخته به قیمت 270 بات  ( بات واحد پول تایلند هست که در لائوس رایج هست) گرفتیم بدون صبحانه ، هزینه رابین خودمان تقسیم کردیم دوستان خوبی شدیم، من در این سه شهر با این خانم  سو سو راحت بودم حساب و کتابش درست بود وهمه چیز را رعایت میکرد هیچ حس خود خواهی نداشت البته من در چنای هم دوست وهم هاستی  ژاپنی داشتم، بسیار راحت بودم با او، این مهمه که در سفر با همسفرت راحت باشی و این راحتی وقتی بوجود می آید که هیچ حس استفاده بیشتر یا توقع بیشتر نباشه. من در این دوران هشت  کشوری که رفتم. و با تماما افراد خارجی که دوست شدم و گاهی یکی دو شهر را با هم ، همسفر وهم اتاق میشدیم  کاملا راحت بودم  هیچ تحمیل ی وهیچ توقع ی نبود برای همین هم، با دوستی وعشق ماندگار از هم جدا میشدیم من با سه خانم تایلندی کره ایی و ژاپنی  مدتی همسفر هم اتاق شدم  تقریباً آسیایی ها،خلق و خوی وروحیه مثل هم دارند به علاوه براین که تمامی حقوق فردی همسفرشان را رعایت میکنند . صبح زود سو سو بیدارم کرد. بهم گفت از پنجره خیابان که درست روبرو یه پا کودا بود نگاه کنم دیدم از پله های معبد ( تایلندی ها,  wat وت می گویند) راهبان نارنجی پوش به صف پایین میآیند آنها یک ظرف در دار مسی که در کیف پارچه ایی نارنجی رنگ قرار داشت همراهشان بود البته همه نارنجی  طیف داشت بعضیها که مسن تر بودند به قهوه ایی وبعضی به زرد می زد در طول خیابان زایرین بر روی تکیه حصیر یا چهار پایه کوتاه نشسته وظرف حصیری پر از برنج پخته وبسته هایی کوچک پیچیده در برگ موز و یا بسته های شکلات منتظر راهبان بودند البته افراد توریست اروپایی هم روی حصیر نشسته و این چیزهای گفته شده را داشتند البته بیشتر برای اروپاییها جنبه نمایشی داشت تا عرفانی ولی برای زایرین بومی نذورات شان جنبه مذهبی و عرفانی داشت صبح به آن زودی حدود 5/5 خیابان پر از توریست بود برای دیدن این مراسم منحصر بفرد و زیبای مذهبی  صف راهبان  وقتی مقابل نذری دهنده میرسید دعایی را با آواز یک صدا می خواندند و فرد نذری دهنده تکه یی برنج و چیزهایی ک داشت در ظرف مسی هر یک وی ریخت   عکس ها وفیلم هایی که گرفته میشد هوا هنوز روشن نشده بود  عده‌ای از زنان محلی  میز های در خیابان گذاشته و برنج پخته شده داخل ظروف حصیری و شکلات برای نذر میفروختند وهر کس که این نذری ها را می خرید  در سر راه راهبان روی حصیر می نشاندن  . مردی را دیدم که سبد حصیری خالی بزرگی  بر سر چهار راه که راهبان حرکت میکنند ایستاده. نظرم راجب کرد. دیدم وقتی راهبان به او میرسند چند شکلات در سبد می اندازند این برای بچه های فقیر لائوس جمع میشد. ودختر وپسران فقیر  کوچکی که آنها هم سبد های حصیری در دست داشتند وبه دنبال این راهبان بودند با شیطنت از راهبان صدقه می خواستند و راهبان از نذوراتی که می گرفتند گهگاهی به آنها می دادند bokeo در واقع یک روستا مرزی بود چیز زیادی نداشت برای وقت گذاشتن ما تصمیم گرفتیم به شهر معرف لانگ پرابانگ یا luang prabang برویم  از دو طریق می توانستیم به این شهر برویم از طریق اتوبوس یا سفر بایق های بزرگ محلی یا به نظر من لنج های قدیمی بر روی رودخانه مکونگ که چهارمین رودخانه جهان است وطول آن بیشتر از 4000 کیلومتراز کشورهای لائوس و کامبوج و ویتنام وچین وشمال تایلند میگذرد و آبزی های فراوان و ماهی هایی زیادی دارد و کشاورزان این چند کشور برای کشاورز از آ ن استفاده میکنند به اغلب شهر های لائوسوحتی کشور ها یی گه در این رودخانه مشترکند و نام بردم میتوان بر روی این رودخانه سفر کردسو سو خانم ژاپنی ومن تصمیم گرفتیم که ما هم سفری بر روی این رودخانه مشهور داشته باشیم با اتوبوس 100000گیپ و با قایق به علاوه پیکاپ از هاستل تا اسکله 160000 گیپ صبح ساعت نه وانت تاکسی مسافران رااز هاستل هتل های مختلف جمع کرد راستی من بعد از مدتها نون باگت در لائوس دیدم چهار ماه بود نون نخورده بودم یک ساندویچ مرغ به قیمت 20000 گیپ خریدیم برای صبحانه رفتیم قایق داراز وبزرگ که حدود 120 مسافر داشت سوار شدیم به ما گفته دند این سفر دو روز طول می کشد من فکر کردم شب را در قایق میمانیم فکر کنم همه همینطور فکر کردن یه چند کیلو متری که با قایق رفتیم قایق ایست ومرد جوان لائوسی توضیح داد که چون در رودخانه سنگ های بزرگی هست نمیشود درشب حرکت کرد و ساعت شش عصر قایق در اسکله دهکده ایی پهلو میگیره وبرای خواب و استراحت ما برای شما از همین الان باید اتاق اجاره کنید مهمانخانه های دهکده چاره ایی نبود هر اتاق دو تخته 500 بات تایلند در لائوس به راحتی بدون تبدیل گردن از بات تایلند استفاده کنید اغلب اجناس از تایلند وارد میشود  بلاخره من و سو سو مشترک اتاقی رزرو کردیم وساعت شش عصر در اسکله دهکده ایی سرسبز و زیبا بالای تپه ایی واقع. شده بود پهلو گرفت وعده ایی از مسافران وما با یک وانت تاکسی به هتل رفتیموودر محوطه جنگلی واقع شده بود و اتاق های راحت وتمیز داشت وسایل مان زا گذاشتیم آ مدیر بیرون هم گشتی زده باشیم وهم شامی خورده باشیم کوچه های خاکی ولی سرسبز وچهار یک طرف رودخانه واز طرفدار جنگل دیده میشد طبق عادت کشورهای آسیایی غذاهای خیابانی آمده بود از سوسیس های کبابی وسرخ شده ومرغ های سرخ شده وهابی وگوشت خوک سرخ شده وبازی انواع غذاها ی  سنتی ودسر های مخصوصی خودشان تمامی غذاها در لائوس روی اجاق سفالی با ذغال طبخ میشود و پلو در ظروف حصیری مانند کلاه ملوانی روی یک قابلمه داراز آبجوش طبخ میشود پلو لائوس سفت وچسبنده است البته در هیچ جای آسیای شرقی پلو مثل ایران دون نیست اغلب چسبیده به هم هست ولی در لائوس دیگه شدت چسبندگی بیشتر، بار ها و کافه های کوچکی به سبک کافه هی فرانسوی داشت که ویسکی موز در ابتدا ورود از آقایون بصورت مجانی پذیرایی میشد و در لائوس هیچ صنعتی نیست اما آبجو لائوس معروف و ارزان است دونوع آبجو یکی سبز ودیگر سیاه البته شیشه هاشون بود که میگفتن شیشه سیاه بهتر رنگ خود آبجو به رنگ ماالعشیر خودمان بود  بعد از شام صبح ساعت 7/5 نیم باز من وخانم سو سو دوری زدیم صبحانه که همان غذا های معمولی شان هست. یعنی مثل ما نیستند که صبحانه فرق کند در تمام کشورها ی آسیا ی جنوب شرقی سه وعده را غذا کامل میخورند صبحانه با وعده های دیگر فرقی نمی کند. بلاخره دوباره به قایق برگشتیم ولی جا ها عوض شده بود افرادی که زودتر آمده بودند جاها را اشغال کرده بودند من و سو سو کنار هم نتوانستیم بنشینیم من کنار یک جوان اسرائیلی نشستم. این رودخانه کم عرض اما پر عمق وبرای بسیاری از مردم کشورها ی اطرافش روزی رسان وبا برکت بسیار در طول راه زیبا بود سنگ های بزرگی یه هو از وسط آب پر از خزه زده بود بیرون مثل جزیره کوچک ودو طرفش جنگل یا دارای پوشش سبز بود باد ذرات آب را به صورتم می پاشید انگار رودخانه شیطنت میکرد.

 در طول راه قسمتی ازیک طرف رودخانه تایلند بود در این قسمت ها بچه های تایلندی در کنار این رودخانه بازی میکردند وبرای ما دست تکان میدادند ما هم برای آنها دست تکان میدادیم  مسافران  در قایق که دو روز همسفر بودند با هم مهربان و صمیمی شده بودند جا هاشان را باعوض میکردند من با یه آقای مسن آلمانی اهل مونیخ، هم صحبت شدم اودر سالهای جوانیش چند باری به تبریز به جهت کارش آمده بود مردم تبریز را میشناخت میگفت مردم تبریز تجارت فرش میکنند وثروتمند هستند. من در این دور روز با اقوام اروپایی بخصوص هلندی ونروژی آشنا شدند تصور غلطی از ایران و حجاب ش داشتند براشون  توضیح دادم علاقه مند شدن به ایران سفر کنند بلاخره به لانگ پرابانگ رسیدیم. 

همچنان با دوستم سوسو در یک هاستل در مرکز شهر و نزدیک اماکن دیدنی وبخصوص نزدیک خیابان بسیار دیدنی ویولون نایت مارکت هر کدام تختی به قیمت شبی 50000 گیپ اجاره کردیم این هاستل به سبک لائوسی اتاق ها و تخت هایش بود، که سوسو میگفت ژاپن هم به همین سبک هست 

لابی اش هم به سبک ژاپنی بود در لابی یک میز کوتاه با پاهای 15 یا20 سانت وبرای صندلی تشکچه نرم وکم حجم داشت وطراحی در ودیوارش مجسمه‌ها ی ژاپنی بود و در خوابگاه چهار نفره تختی نبود سکویی بود که یک حصیر ویک متکا داشت, تشک های حصیری به فاصله 40 سانت از هم قرار داشت ,, سو سو, که کیف میکرد من پشت تشک را نگاه کردم متوجه شدم که حصیر را روی یک تشک ابری دوختن یعنی زیر حصیر یک تشک ابری ولی به زخامت تشک های ما نبود زخامت حدود 5  تا7 سانت بود من چهارشب روی این تشک حصیری با لذت خوابیدم . لوآنگ پرابانگ  به معنی واقعی یعنی رویال بودا، در استان شمال لائوس در محل تلاقی دو رود خانه نم خان و رودخانه مکونگ واقع شده ودر حدود 300 کیلومتری شمال وینتیان قرار دارد قبلاً پایتخت پادشاهی به همین نام بوده تادر سال 1975  که کمونیست ها به قدرت رسیدن و پایتخت را به وینتیان منتقل کردند ناگفته نماند که به ظاهر حکومت هنوز کمونیستی است ولی از حکومت کمونیستی فقط پرچم  قرمز با آرم داس وچند بجای مانده وهمه جا این پرچم در کنار پرچم اصلی لائوس قار دارد این شهر قدیمی میراث فرهنگی یونسکو به ثبت رسیده است معابد متعدد دارد یکی از نشانه های عمده این شهر تپه بزرگ  و مرتفع کادر آن wat chok ci  و آبشار های lkvang نزدیک به شهر و تماشای غروب بر روی رودخانه مکونگ وغارها و موزه سلطنتی و معبد  wat xieng و معبد wat hosian وغذا های مخصوص وخوشه دریایی مثا ماهی بخار پز یا سرخ شده یا کباب شده در سس فلفل ( چیو بونگ)  تمام معابد ورودی داره معبد روی تپه 20000 گیپ و معابد معمولی 10000 گیپ و موزه سلطنتی 30000 گیپ   یکی از جلب ترین دیدنی هاش نایت مارکت که در خیابانی طولانی به همین اسم شب ها از ساعت هفت شب شروع  تا 12 شب ادامه دارد این بازار اگر خرید هم نکنید فقط دیدنش ارزش دارد این خیابان عز هفت شب وسیله نقلیه ایی حرکت نمی کند همه جور جنس بروی زمین بساط شده. بیشتر صنایع دستی وهنر تجسمی میباشد از زیور آلات  لباس های دوخته شده از پارچه های بافت سنتی با دستگاه سنتی قدیمی بافت پارچه بسیار منحصر بفرد هست و انواع کیف های دوخته از پارچه های گلدوز ی شده با نقش ونگار اصیل سنتی لائوسی ونقاشی هایی که افراد محلی با آب رنگ یا سیاه قلم بر روی بوم هایی از جنس خمیر برنج یا خمیر نی بامبو   کشیده از مناظر طبیعی یا راهبان نارنجی پوش و یا حماسی های خودشان  انواع تزیینات و دکور ها برای تزیین خانه به سبک سنتی از کارهای مدان وزنان زحمت کش و هنرمند لائوس و کوچه های اطرافش  پر از دکه وتمیز های غذا فروشی انواع غذاها خوشمزه سنتی نوشیدنی های محلی و بستنی های دست ساز محلی  با سس های مخصوص با قیمت مناسب . انواع میوه های پوست کنده وخردشده استوایی در ظروف یکبار مصرف وسیلفون کشیده با قیمت ارزان  من بعد از دیدن هشت کشور آشیانه جنوب شرقی شاید بتوانم قضاوت کنم که این بازار ( نایت مارکت)  منحصر بفرد هست   هر شب نایت مارکت برگذار میشود  و صبح ها از ساعت شش صبح تا دوازده ظهر در چند کوچه اطراف در جهت غرب خیابان نایت مارکت بازار کوچکتر ی از خوراکی وبخصوص تر بار وآنچه فرهنگ خوراک لائوسی هست برای خوراک وپخت وپز  خود مردم لائوس ارایه می شود که بسیار جالب ودیدنی هست این بازار به درب شمال غربی موزه سلطنتی ختم می شود وهر روز صبح از ساعت5/5 صبح مراسم  وجمع آوری صدقات و نذورات بوسیله مومنین و راهبان آنجام میشود که آن نیز دیدنی است در شهر لوآنگ پرابانگ مدارس متعدد راهبان هست که با خوشرویی هر کسی را حتی در حضور در کلاس درس می پذیرند وهمچنین یک کار گاه پارچه بافی به دستگاه های قدیمی که زنان ودخترانشان جوان پارچه های سنتی می بافتن گه این کار گاه هم 30000 گیپ ورودی داشت   لوآنگ پرابانگ زیاد به شهر شبیه نبود بیشتر به یک روستا شبیه بود هیچ سوپر مارکت یا پاساژ ی نداشت  مغازه هاش قسمتی از خانه مردمی بود که در زندگی میکردند  . با بلیط 110000  گیپ ساعت هشت صبح با یک مینی بوس با 12 توریست از luang prabang به طرف vang vieng راه افتادیم   محیط طبیعی بی نظیر بود کوههای کم ارتفاع سبز وجنگل  ابر و مه آمیخته در هم بعضی قسمت ها آنقدر مملو از مه و ابر میشد ودر همان لحظه آفتاب روشن آسمان تمیز آبی با ابرها ی سفید بسیار پاک و تمیز انگار آسمان واقعی نیست یک صفحه نقاشی تمیز دره های سبز  واقعا طبیعت بکر و متفاوت اما بت مردمی بیسواد و فقیر هیچ آلمانی از پیشرفت در این قرن در این کشور که همسایه چین وتایلند که درکشوری پیشرفته با فرهنگ غنی شهر نشینی دیده نمیشود.باید همسایه تاثیر گذار باشد بخصوص که این کشور آنچنان هم کمونیستی نیست ودرآن بر روی کشورهای غربی باز هست در راه بین شهر ها اصلا کارخانه ایی دیده نمی شود اقتصاد شان بیشتر وابسته به چوب های جنگل هست که بریده میشود وبه کشورهای اروپایی وامریکایی صادر میشود  کشاورز ی بسیار محدود به برنج روش بسیار ابتدایی دارند  اصلا از وسایل صنعتی برای کشاورزی استفاده نمیکنند. روستا بین این دو سه شهر معرف بشدت فقیر کثیف با کودکان  ضعیف که معلوم تغذیه و شرایط مناسب ندارند به شهر vang vieng رسید م طبق معمول مرکز شهر که عین یک روستا با چند معبد و پاکودا  و در این شهر برای جلب توریست ورزش ها  آبی و چند ورزش دیگر  مانند سنگ نوردی همراه آبشار وقایق های چوبی باریک وداراز دو نفره پارویی و تیوپ سواری بر روی رودخانه وچند بار وپلاژهای حصیری با میزهایی کوتاه به سبک ژاپنی برای پذیرایی با آبجو ومشروب وکافه هایی در کوچه وخیابان ( البته اگر بشه نامش را خیابان گذاشت)  به سبک فرانسوی چون این کشور مدتها در اشغال فرانسه بوده،  خورد وخوراکی ومشروب در این شهر کلا در لائوس بسیار ارزان هست. شهر ها پر از توریست جوان  که شب  در بارهای چوبی با موزیک اروپایی تا دیر وقت میرقصیدن وآنجا مشروب ارزان میخورند  یا بارهایی بود که  تلویزیون روشن بود وفیلم های قدیمی اروپایی وامریکایی را با ویدیو میگذاشتند توریست ها با خوردن آبجو تماشا میکردن و وقت میگذارند.اما شهری آرام وکوچک  و ارزانی بود من خوابگاه را با شبی 40000 گیپ با صبحانه گرفته  بودم  یکی دیگر از تفریحات این شهر بالون سواری بود  که 80 دلار برای یک ساعت بود من رفتم، دم و دستگاه شان را دیدم زیاد امن نبود ونظارتی هم در کار نبود وبه یک پاکودا رفتم هنگام نهار راهبان که زنان اغلب مومنین در سبدهای مخصوص ظروف کوچک از غذاهای خانگی پخته هنگام ظهر برای راهبان می آوردند و راهبان قبل از  صرف غذا دعایی را با آواز میخواندند و سپس روی میز های کوتاه به سیک ژاپنی‌ها چهار نفری بر سر یک میز غذا میخورندند وزنانی که غذا آورده بودند با اشتیاق وحالتی روحانی غذا خوردن آنها را نگاه میکر دن موردی که در معابد جالب هست وجود سگ وگربه ها که اجازه دارند براحتی همه جا باشند حتی داخل معبد اصلی که باید کفش ها را در آورد ، هنگام غذا خوردن راهبان در کنار آنها غذا میخورن.راهبان بسیار حیوان دوست هستند. دو روز ی در این شهر آرام بودم اصلا در لائوس  وسیله رفت و آمد عمومی شهر ی وجود ندارد فقط تاکسی وانت و توک توک وموتورسیکلت به عنوان تاکسی،   زیاد گران نیست یک بازارچه غذا ظهر ها در قسمتی  از شهر در ظهر شروع میشه تا عصر ادامه دارد که دیدم در چوب  بابو برنج رنگی پخته و میفروختند وهمچنین حشرات سرخ شده و یک جور شیرینی هایی که همانجا سرخ میکردند لای خمیر بسیار نازک می پیچیدند مثل دلمه در رنگهای مختلف . با 50000 گیپ از vang vieng  به طرف پایتخت لائوس یعنی وین‌تیان با اتوبوس بزرگ راه افتادم. مثل قبل در راه روستا یگان بشدت فقیر و کشاورزی بسیار محدود برنج با حداقل امکانات  وقدیم از صنایع و کارخانجات خبری نبود. جاده سازی که چی بگم یک جاده باریک و پر از دست انداز و خاک آلود   اما توریست فراوان وشلوغ اتوبوس بزرگی که من سوار شده بودم بیشتر توریست بود، شاید اروپایی ها و امریکا ها با آن کشورها ی مدرنی که دارند این فقر وعقب افتادگی را بکر بودن می دانند.  چند تا مداد یا شکلات دادن به بچه های فقیر،بدبختی این مردم درمان نمیشود، نا آگاهی وعدم  سواد زمینه ساز ماندگار شدن این فقر هست. در هر صورت جاده به طرف پایتخت بهتر از جاهای دیگر نبود، تا به وینتیان رسیدیم طبق معمول وانت تاکسی و توک توک ها در ترمینال ها منتظر مسافرین بودند با نفر20000 گیپ ما را به مرگز شهر ومحلی که هتل ها و هاستل ها در آنجا تجمع دارند ما را بردند شهر وینتیان بد نبود بیشتر شبیه به شهر بود داری فروشگاه ها ی لباس و پاساژ های کوچک ونامنظم بود اغلب اجناس جنس متوسط وضعیت تایلندی بود  چند پاساژ در مرکز شهر بود که همه جور جنس  ومغازه در آن پیدا میشود سه طبقه بود بنام بازار صبح ویا morning market  که از کلی فروشی پارچه گرفته تا کفش وکیف  و جزیی فروشی ودر اطراف این morning Market  در بیرون از پاساژ پر از مغازه  ازا جناس لوازم خانگی گرفته تا زیورالات لوازم آرایش بطور شلوغ ونا منظم از شاخص های پوشش مردم لائوس دامن سنتی زنان لائوس هست که بطور جدی همه قشر فقیر وطنی در همه جا وهمه وقت آن را می پوشند فقط برای زنان دست فروش یا مشاغل از این دست یا زنان فقیر جنس دامن ارزان تری بود برای مشاغل مهم تر و زنان ثروتمند جنس دامن بهتر و گران تر بود ولی از نظر مدل دوخت وبخصوص طرح که باید در حود بیست سانت حاشیه داشته باشد و دامن تقریباً تنگ و تا زیر زانو برای همه اقشار یکسان بود.  بالاتر از این تز این بازار نا مرتب و شلوغ در وسط میدان یک نماد یاز سنگ سیاه سفید بنام that dam هست که شکل زنگوله برعکس یک نماد تاریخی  سنتی این شهر می باشد اغلب اماکن دیدنی توریستی نزدیک هم میباشد.. Wat si saket  معبد تصاویر بوداهای به اندازة های کوچک ومجسمه های مختلف صدها از این بودا های کوچک در  شبکه هایی که بر روی سه دیوار جانبی حیاط تبعه شده قرار دارد زمانی که من از این معبد دیدار میکردم عروس و داماد برای شکرگزاری و فیلم برداری با لباس سنتی عروسی داماد لائوس آمده بودند که عکس های گرفتم این معبد  به طور عمده  در تاریخ 16 تا19 میلادی ساخته شده استاز جاهای دیگر موزه ملی لائوس است که یکی از راه های شناخت فرهنگ لائوسی است و در خیابان اصلی شهر بنای دروازه مانند هست  که در وسط میدان بزرگی  طراحی سبز گیاهی زیبایی در مقابل قرار دارد بنای پیروزی  یاpat uxai لائوس بر برمه هست در اطراف این میدان معمولا خیابان ها به محل های توریستی ختم میشود دفتر پارلمان وشاخ رییس جمهوری راهم در همانجا هست که بنای مدرن آمیخته با فرهنگ اروپایی دارد زیرا لائوس سالهای طولانی دست فرانسویان بوده و معماری ساختمان های مهم آن و خانهای قسمت های اعیان نشین متاثر از از معماری فرانسوی است. Wat si muang یکی از محبوب ترین اماکن عبادی بودایسم ویک پارچه است. که دارای چند معبد زیبا ویکی از قابل توجه جالب ترین آنها ست.wat ho Phra Keo  نیز بسیار زیبا و جذاب که در سال 1565  با دستور خانواده سلطنتی ساخته شده است و Buddha Park  یک پارک معروف از مجسمه‌ها با بیش از 200 مجسمه از جمله مجسمه 40 متری بال های خمیده تصور بودا . 


.



سفرنامه، سفر من به جنوب و جنوب شرقی آسیا ...

سی ویکم دسامبر من درست شب عید عازم چیانگ مای شدم روند سفرهایم نیاز به طرف شمال  تایلند داشت من میخواستم از شمالی ترین نقطه تایلند وارد لائوس شوم. من بلیط چیانگ مای میتوانستم از دفاتر توریستی به قیمت 1200  بات بخرم یا برم ترمینال mo chit به قیمت 500 بات بخرم  تایلند با توجه به تعطیلات شنبه و یکشنبه و تعطیلات شب عید چهار روز تعطیلی داشتند ترمینال قیامت بود ترافیک وحشتناک بود همه خیابان ها قفل شده بود بلاخره من به اتوبوس ام رسیدم و اتوبوس سبز رنگی بود و کارکنان کت سبز به تن داشتند وکمک راننده یک خانوم بود  فکر کنم از بانکوک تا چیانگ مای 10 یا 12 ساعت طول کشید

 چیانگ مای یکی از شهرها و جاذبه های گردشگری اصلی تایلند است. این شهر با پیشینه تاریخی غنی به عنوان مرکز فرهنگی، گردشگری و اقتصادی منطقه شناخته می شود. به همین دلیل میان گردشگران دنیا ارزش فراوانی دارد. چیانگ مای در فاصله هفتصد کیلومتری بانکوک و در محدوده رودخانه پینگ واقع شده است.

از نظر آب و هوایی معتدل و بارانی است. از آن جا که این شهر در منطقه کوهستانی واقع شده است، بیشتر اوقات هوای خنکی دارد. بهترین زمان برای مسافرت به این شهر بین ماه های دسامبر تا مارس است. باید بدانید در تابستان، هوای این شهر بسیار گرم است.

برای رسیدن به چیانگ‌مای می توان از انواع وسایل نقلیه همچون هواپیما، کشتی، اتوبوس، قطار و تاکسی استفاده کرد. این شهر را می توان ترکیب کاملی از رستوران های خوب، هتل های شیک، استراحتگاه های ارزان قیمت، پارک و معبد و ... دانست. در این شهر می توان علاوه بر تفریح، از غذاهای محلی تایلند نیز لذت برد..من در چیانگ مای یک  تخت خوابگاه زنان شبی 5 دلار اجاره کردم که وضعیت وامکانات خوبی داشت ودر قسمت باستانی و نزدیک به جاهای دیدنی قرار داشت  در این شهر اصلا وسیله رفت وآمد عمومی وجود ندارد از توک توک ( موتور سه چرخه اتاقک دار) یا وانت که دو ردیف نیمک که هر ردیف چهار تا پنج نفر مینشینند و به این وانت های قرمز رنگ می گویند اتوبوس قرمز قیمت مشخص نداشت واز توریست هر چه قدر می توانست می گرفت از روشهای کارشان این بود که قبل از به مقصد رسیدن جایی نگه می داشت پول از توریست می گرفت ولی از افراد بومی فکر می کنم قیمت مشخص میگرفتن با اطلاعاتی که بدست آوردم،  چند معبد معروف را پیاده در اطراف خوابگاهم میتوانستم ببینم، ویکی از مهمترین معابد کشور تایلند،  خارج شهر هست را برای روز بعد گذاشتم. واقعا چیانگ مای یک شهر بسیار زیبا وتوریستی من در این سفرها معابد زیاد دیده ام، اما چیانگ مای متفاوت است ویک رودخانه بسیار زیبا دارد و مراکز خرید و بازار و فروشگاهها وسایل سنتی وصنایع دستی لباس ها با پارچه های بافت سنتی وقدیمی تایلند کلاه ها وجلیقه ها شلوار ها از پارچه های بافت سنتی با رنگ آمیزی زیبا، اینجا تایلند به شکل بسیار متفاوت با بانکوک مدرن وپر هیاهو و مکان های خوشگذرانی است،چیانگ مای تایلند سنتی ویک شهر جنوب شرقی آسیا با تمام المانهای باستانی وسنتی  یک زیبایی قابل تحسین را ارایه می دهد و پر از توریست هست، توریست های این شهر متفاوت با توریست ها ی بانکوک هستند اینجا نقطه ایی از تایلند هست که توریست برای کشف وشناخت قوم سیام می آیند توریست های که دنبال شناخت فرهنگ این سرزمین هستند نه برای بد مستی و هرزگی،  امکان دیدنی داخل این شهر با اهلی زحمتکش وهنرمند عبارتنداز معبد سو آن داد wat suah dak معبد بسیار زیبا وقدیمی نزدیک دیوار قدیمی در خیابان سوتپ پراز مجسمه‌ها و مناره های زیبا.. و معبد بهارا سینک wat Phra sinh این معبد در بخش قدیمی شهر معماری خاصی دارد احترام خاصی برای آن قائل هستند و کتابخانه بزرگ وقدیمی دارد و معبد په پونگ wat pah pong  ورودی با شکوهی دارد و کاهنان معمولا در آن نماز میخوانند معبد په پونگ با جواهرات مختلفی تزیین شده است. کاهنان افراد بسیار مهربان وصبور ند می توان ساعت ها با آن ها حرف زد هنگام نماز حضور یافت هنگام کلاس درس حضور یافت در همه موقع با خوشرویی استقبال میکنند می توانید در هر زمان در هر شرایطی عکس بگیرید ، فقط نباید به آنها تماس یا دست زد که من با شوخی به آنها دست میزدم. انگار در سه دوره مختلف پسران باید در پاکودا محل زندگی وتحصیل کاهنان  مدتی زندگی وآموزش ببینند در کودکی ونوجوانی وبزرگ سالی اما همه آنها ضرورت واجباری ندارند که راهب ویا کاهن شوند من در شب عید به یکی از این معبد معروف رفتم مردم چیانگ مای مذهبی وبسیار اهل عبادت از پیر و جوان هستند بیشتر زنان و مردان نه فقط افراد مسن. جوانانشان از دختر و پسر لباس سپید پوشیده و عبادت می کردن   با توریست نهایت مهربانی را داشتند  یکی از بزرگترین و مهمترین عبادتگاه بوداییها  سراسر تایلند معبد دوای سوته Phra that doi Suthep هست مردم مومنین بودایی از تمام شهر های تایلند برای زیارت می آیند.این معبد در شمال غربی چیانگ مای واقع شده کاهنان از عبادتگاه های زیادی به این معبد رفت و آمد میکنند این معبد در ارتفاع و روی تپه ایی بلند قرار داره و به اندازه یک شهرک بزرگ هست پر از عبادت گاه کوچک وبزرگ که مردم بودایی در حال عبادت هستند با شمع و عود وگل های زرد داودی همراه دارند نثار مجسمه‌ها میکنند وزانو زده سر به خاک فرو می آورند. این معبد 309 پله داره که در راه مجسمه‌ها ی زیبا از اژدها طلایی و دختران کوچک با آرایش سنتی چهره ولباس وکلاه سنتی با توریست ها عکس میگیرند و البته آسانسور هم داره که باید 10 بات بدهی.  من با بررسی قبلی میدانستم ساعت 7 صبح باید با وانت قرمز به این معبد بروم که پنج توریست بودیم وپنج فرد محلی، که توریست ها را با نفری 50 بات به این معبد می بردند،  پس از باز دید وبرگشت با یک وانت قرمز دیگر به قیمت 120 بات، از معبد Phra that doi Suthep  به  دهکده آیی که به عنوان یک دهکده میراث فرهنگی یونسکو به ثبت رسیده است رفتم که این دهکده در کوهستان واقع شده است وبسیار سرد به نامBan mong Doi pui تمام مردم این دهکده لباس سنتی پوشیده و کلاه ها ی زیبا سنتی بر سر داشتند ومغازهاش ها لباس وکیف های سنتی که خودشان در حال دوختن در همان جا میفروختند و غذاهای خوشمزه سنتی که طبخ میکردن و میفروختند این دهکده پر از توریست وبرای مردم شغل ودرآمد ایجاد کرده بود از دختران جوان تا پسران جوان مشغول کار دوختن و فروش درفروشگاه ها بودند بسیار مودب و مهربان با توریست ها رفتار میکردن واقعا من از دیدن این دهکده لذت بردم یکی دیگر از جاذبه های توریستی چیانگ مای کارگاه پارچه کتان و ابریشم، که میبافند و می فروشند ویکی دیگر از جاذبه های توریستی ساختن چتر های زیبا پارچه ایی یا کاغذی با نقاشیهای گل وپرنده روی آنها بوسیله دختران وزنان می باشد، من در تایلند فقر کمتری دیدم، بیشتر مردم بخصوص نقش برجسته زنان در کار  خارج از خانه ونقش برجسته آنان در اقتصاد کاملا مشخص بود.  از چیانگ مای با 150 بات و4  ساعت راه به چیانگ رای آمدم در یک هاستل بسیار مدرن وزیبا یک تخت در خوابگاه زنان به قیمت 9 دلار گرفتم که وضعیت بسیار عالی داشت چیانگ رای یکی ار استان های شمالی و نزدیک  به دو شهر مرزی چیانگ خونگ chiang Khong که مرز تایلند و لائوس هست که از چیانگ رای به این شهر 1/5 ساعت راه با اتوبوس به قیمت 65 بات و شهر دیگر مرزی  mea sai هست که مرز بین میانمار وتایلند هست mea sai با چیانگ رای 1 ساعت فاصله با اتوبوس به قیمت 39 بات.  این شهر ( چیانگ رای)  به بزرگی چیانگ مای نیست چند مکان دیدنی وچند معبد در شهر دارد که زیبا هستند ولی از اهمیت آنچنانی برخوردار نیستند ولی چند مکان دیدنی مثل  museum smoking و cave fish و black house.  مهمترین آنها وشگفت آورترین آنها معبد سفید یاوات رونگ wat Rong که در 13 کیلومتری چیانگ واقع شده من از ایستگاه اتوبوس بین شهری با قیمت 20 بات رفتم واقعا از زیبایی این معبد انسان گیج میشه بشدت هنر مندانه ساخته شده است  این هنرمند هنوز در قید حیات هست ودر بانکوک زندگی می کند تمام وسایل کارش و طراحی هایش در موزه در محوطه این معبد هست وتعدادی مجسمه ونقاشی از این هنرمند در این موزه هست و موزه دیگری نیز هست که از طراحی ونقاشی این هنرمند هست در جلو این دو موزه میز هایی از که کارت پستال مانند که بازدید کننده ها می توانند مشخصات شان را بنویسند و مهر بزنند و با خود به عنوان یادگار که از  این موزه ومعبد بازدید کرده اند همراه خود ببرند در محوطه این موزه موسیقی زنده که خواننده های زن و مرد به زبان تایلند آواز می خوانند بقدری این موزه زیباست مثل تکه ایی الماس میدرخشد. چون در برنامه سفرم لائوس لحاظ شده بود من به طرف شهر مرزی وبالاتر ین نقطه مرزی تایلند یعنی شهر chiang Khong  با اتوبوس به قیمت 65  بات رفتم جاده چیانگ رای به چیانگ خونگ بسیار سبز و زیباست با کوه های سبز من یا جاده لاهیجان و رودسر و لیلا کوه میافتم اینجا به همان زیبا یی جاده شمال خودمان با فرهنگ تایلندی وقتی بطرف چیانگ خونگ می آمدم در راه دومعبد در ارتفاعات با بودا های قول پیکر دیدم البته این ها پا کودا ( محل زندگی و عبادت و مدتیتش کاهنان بود)   و تصمیم گرفتم بیایم این دو معبد را ببینم بعداز این به chiang Khong رسیدم خوابگاه به قیمت شبی سه دلاری وضعیت خوبی نداشت رفتم اداره کننده اش یه مرد پر حرف انگلیسی بود این شهر قبلا جز مستعمرات فرانسه بوده هنوز سبک کافه هایش فرانسوی است توریست ها تواین کافه مینشینند و آبجو میخورند فردا صبح به همان ترمینالی آمده بودم رفتم با اتوبوس های بین شهری چیانگ رای و چیانگ خونگ خودم را به آن دو معبد بالای کوه رساند م  بالا رفتم و آن دو بودای قول پیکر را دیدم یکی از آنها زمردی رنگ بود و راهبان مجسمه‌ایی زمردی بودن شهر chiang Khong کوچک اما سبز وخنک بود رودخانه ومهم مکونگ از تمام شهر عبور می کند در این قسمت شهر که من هستم عرض رودخانه بسیار کم است اما عمیق وپر آب از طرفی که من ایستاده ام خانه ها پنجره وخیابان و عبور اتومبیل ها  لائوس دیده میشه برای من که خیلی هیجان انگیز هست که از یه کشوری بتوانم کشور دیگر ببینم قایق ها وپنجره خانه ها ولنج های مسافر بری و باری با پرچم های دو کشوری در حال تردد از کنار هم هستند واقعا شهر chaing Khong زیبا یی خاص خودش را داره مثل شهری کوچک گیلان می ماند اما با این رودخانه مکونگ و نزدیک بودن دو کشوری تا این حد وقایق دو کشوری بی نظیره در شهر مردم ترکیبی از تایلند ی ها و لائوس ها هستند و عده‌ای از آمریکا یی ها و اروپایی ها که سالها در اینجا ساکن شده اند وکسب و کار خودشون را دارند صاحب مهمانخانه من یک مرد انگلیسی بود که میگفت 9 سال اینجا زندگی میکنه و در ضمن گردشی که میکردم با خانم آمریکا یی آشنا شدم و مقدار ی از راه را با این خانم میگفت با شوهرش چهار سال که اینجا ماندگار شدند اینجا را دوست داشت میگفت احساس امنیت وآرامش میکند و دو دختر داشت البته دخترانش بزرگ بودند و در امریکا زندگی میکردند او دعوت کرد به خانه اش بروم که متاسفانه من فرصت نکردم. اجاره خانه اش که یک خانه ویلایی بود پرسید م 100$ در ماه بود در تمام تایلند سوپر مارکت هایی هست بنام سون الون seven eleven که معمولا همه چیز با قیمت مشخص دارد حتی غذا و ساندویچ و دستگاه قهوه آماده و نوشابه به صورت لیوان و مکروفر هست میشود غذا بخری وگرم کنی به وسیله این فروشگاه ها می شود بلیت اتوبوس را رزرو کرد من سه روز در این شهر زیبا ماندم بسیار دوستداشتنی وآرام بود زیباتر سبز با غذاهای خوشمزه وتمیز روز چهارم ساعت 11 صبح با وانت های نیمکت دار که میگفتن تاکسی به قیمت نفری 50 بات به مرز لائوس که در 9 کیلومتر ی این شهر بود رفتم

سفرنامه، سفر من به جنوب و جنوب شرقی آسیا ...

روز بیست و پنج ام تا  سی ام دسامبر من با بلیط هشت دلاری ساعت هشت ونیم صبح سوار اتوبوس از وضعیت متوسط الحالی سوار شدم به مقصد تایلند در واقع پایتخت آن بانکوک من در  تایلند میزبانی نداشتم البته یکی بود که زیاد با روحیات هردو مان جور در نمی آمد ومن از Booking.com یک تخت در مهمانپذیر در خوابگاه زنان شبی هفت دلار رزرو کرده بودم  در زمان من یک بلیط رفت و برگشت رزرو ی از یکی از آژانس های تهران داشتم وهمراه بود یه چهار ساعتی از سیم ریپ راه افتاده بودیم که به مرز رسیدم طبق معمول فرمی را پر کردم  وبا همه راه افتادیم یه کمی اولش به پاسپورت من گیر دادن که  رفتم پیش افسر ارشد اون پاسپورت ام گرفت به من داد و راه نسبتا طولانی را طی کردم مثل همه و یک نفس راحت کشیدم که خوب بخوشی تمام شد ودنبال همه فکر میکردم باید سوار اتوبوس برای ادامه راه شوم از پله ها مثل بقیه بالا رفتم. دیدم صف طولانی هست که بیشتر کامبوجی ها بودند که از ظاهر فقیر شان معلوم بود برای کار به تایلند یا آوردن جنس ارزان میرند چون ساک های بزرگ خالی همراهشان بود چند توریست اروپا یی امریکا یی هم بودند  دوباره یه فرم پر کردم مثل همة، مردم کشورها ی آسیا یی برای رفتن به کشورهای یکدیگر برای پانزده روز نیاز به ویزا ندارند اما بیشتر از پانزده روز مثل اینکه نیاز به ویزا دارند. مردم کشورهای آسیایی خوش بحالشون انگار میرند به یکی از شهرستان های خودشان ومعمولا برای ورودی اما کن دیدنی هم مثل مردم محلی آن کشور پرداخت می کنند حتی افغانستان وپاکستان هم از نظر ورودی معافیت هایی دارند ایکاش حداقل کشورهای خاورمیانه هم همین قانون را برای هم داشتند. بلاخره نوبت که به من رسید دعا میکردم افسر کنترل ویزا و پاسپورت باآن خانوم مهربان باشم که چشمان خندانی داشت، اتفاقا من نوبت ام به آن خانوم رسید یک ماسک هم زده ، چشم تان روز بد نبیند همه اینکه پاسپورت من را دید آنقدر اعصبانی شد ماسک از دهان وگوشش افتاد من برام عادی شده بود ، من را مثل یک مجرم فرستاد دفتر پاسپورت را هم به دست خودم نداد. در دفتر مثل همیشه. شروع به سوال کردند چرا میری تایلند من با خونسردی جواب می دادم وبا این سن وسال که من دارم وشهرتی که تایلند داره از من پرسیدن چرا تنها میری، گفتم پاسپورت من ببینید من مدت شش ماهه کشورهای جنوب وجنوب شرق آسیا را می گردم فقط کشور شما نیست من جهانگردی رااز جنوب آسیا شروع کردم الان به کشور شما رسیدم  دو نفر. هردو خانوم بودند  یکی شان منطقی تر بود قبول کردند، پس از اینکه چند امضا مهر و انگشت به استن زدن وکپی از پاسپورت ونشان دادن بلیط رزرو ی سوری آنها تشخیص بلیط رزرو رابا خرید اصلی نمی دهند چون اصلا همچنین چیزی در این کشور ها نیست  اوکی شد که، وارد خاک تایلند شوم البته اتوبوس رفته بود من را با تعداد ی دیگه از توریست ها به بانکوک فرستادند ،ایلند با نام رسمی پادشاهی تایلند و نام سابق سیام، کشوری درشبه‌جزیره هندوچین واقع در جنوب شرقی آسیاست. این کشور از شمال با برمه و لائوس، از شرق با لائوس و کامبوج، از جنوب با مالزیو خلیج تایلند، و از غرب با برمه و دریای آندامان همسایه‌است.

زبان رسمی کشور تایلندی، پایتخت و همچنین پرجمعیت‌ترین شهر آنبانکوک و مذهب حدود ۹۵ درصد مردم بودایی استانکوک یا بانگکوک (به تایلندی: กรุงเทพมหานคร، تلفظ: کرونگتِپ مهاناکُن) پایتخت کشور تایلند است.

محت




نامگذاریویرایش

با این‌که به‌مدت دویست سال است که نام رسمی و محلی این شهر «کرونگتِپ» بوده‌است، ولی بیشتر خارجیان همواره از نام بانگکوک استفاده می‌کنند. مردم محل نام بانگکوک را برای یکی از مناطق این شهر به‌کار می‌برند.

نام کاملویرایش

نام کامل شهر بانکوک، چنان که توسط پادشاه بودا یدفا چولالوکه (بهانگلیسیKing Buddha Yodfa Chulaloke) تعیین شده‌است، به عنوان بلندترین نام یک مکان در دنیا در کتاب رکوردهای گینس ثبت شده‌است.با این معطلی که من در مرز داشتم ساعت نه شب رسیدم به بانکوک کوچه وخیابان محل اقامت من یکی از محل های معروف خوش گذرانی که بارها کلاب ها و دانسینگ های زیاد داشت موسیقی غربی گوش کر میکردم ترافیک توریست من قبلا سفر نامه خونده بودم میدانستم  محله خوسان جز محله های خوشگذرانی است البته که من با آگاهی که زیارتگاه نمیروم به تایلند میروم و میخواستم خودم راگول نزنم و ادا در نیاورم آمدم فرهنگ این مردم را هر چه هست ببینم.خوابگاه من Aris بالای بار معرف بود البته طبقه چهارم با خودم گفتم اگر خیلی نا جور باشد فردا میرم جای دیگه یک شب مهم نیست و من شش شب در این خوابگاه ماندم بسیار تمیز مودب و راحت و امن بود کارکنانش همه مرا دوست داشتن و همه مسافرانش صرفاً توریست بودند و هیج چیز بدی یا رفتار ناشایست در آنجا من ندیدم  حتی در خیابان دختر و پسر همدیگر را می بوسیدند اما در خوابگاه همه رفتار معقول داشتند،زنان ودختر آن توریست آسیایی مثل کره ای ها و چینیها یا هنگ کنگی ها دختران بسیار محبوب بودند ودختران اروپایی وامریکایی واسترالیایی با فرهنگی که دارند شیطان تر ومتهورتر بودند البته چندتایی بیرون میرفتند و دختران شیطان برزیلی از شدت استقلال تهور بی نظیر بودند بسیار متفاوت شاید برای مردم ما غیر قابل درک،بانکوک شهری بسیار زیبا و سرگرم کننده است دیدنی بسیار زیاد و نزدیک به هم دارد زیبایی و طراحی ومعماری معابد بودایی واماکنی که راهبان زندگی ودرس می خوانند متفاوت در نوع خودش بی نظیر است  راهبان نارنجی پوش بسیار با توریست ها مهربان هستند می توانی به اماکن  که معمولا در جوار معابد هست بروید و ساعت ها با آنها حرف بزنید یا با آنها عکس بگیرید همیشه با خوشرویی استقبال می کنند  معمولا اماکن گردشگری در بانکوک ورودی رایگان دارد کمی اسکان در بانکوک گرانتر از سایر شهرهای تایلند هست یکی از جذاب ترین  دیدنی های تایلند بازار شناور  روستا ی amphawa که در پنجاه کیلومتر ی  بانکوک واقع شده که انواع واقسام غذاهای دریایی از صدف ها خرچنگ کوچک وبزرگ میگوهای کوچک وبزرگ وماهی مرکب همه در قایق های روی آب روی منقل ذغالی کباب میشود وگران هم نیست در خیابان وکوچه های مشرف یه این رودخانه هم انواع نوشیدنی ها و غذاهای دریایی وشیرینی ها بستنی ها و میو های خشک  و انواع خوردنی های محلی وموز های کباب شده یا سرخ شده ویا سوخاری شده با قیمت ارزان در معرض فروش است. در بانکوک فقط،تفریح شبانه آنطور که در کشور ما شایعه هست نیست.شهر بانکوک بسیار زیبا مدرن وپیشرفته است از وسایل عمومی رفت و آمدخوب دورن شهری بر خوردار است سه نوع اتوبوس دارد که سراسر این شهر پر جمعیت وپر توریست را پوشش خوبی می دهد اتوبوس قرمز که قدیمی است معمولااز7 تا 9 رینگ است بر حسب مسافت و اتوبوس های دو رنگ قرمز  و کرم رنگ هست از 9 تا 13 رینگ بر حسب مسافت و اتو بوس،تمیز ومرتبی هم دار رنگهای روشن دارد که از 13 تا 20 رینگ است  علاوه بر اتوبوس دو قطار دورن شهری دارد که بعضی از،قسمت های شهر را پوشش می دهد در بعضی از قسمت ها باید عوض،شوند به نظر من بلیطش خیلی گران است بر حسب ایستگاه ها است اینطور که من متوجه شدم ایستگاه 7 رینگ است یکی قطار BTS  که روی پل های هوایی ساخته شده و و قطار دیگر M RTکه مثل مترو ما در زیر زمین حرکت میکند بعضی از قسمت های شهر باید این دو قطار را سوار شد ایستگاه هایی دارد که میشود براحتی قطار عوض کنی وقبل از هر ایستگاه نام ایستگاه چند بار اعلام می،شود  خوبی،این قطار ها فقط،فرار کردن از ترافیک بانکوک است بعضی از قسمت های اصلی،شهر تمام مدت ترافیک دارد  بانکوک دیدنی زیاد دارد علاوه بر اینکه برای خرید انواع لباس وتزینتات و وسایل چوبی جای خوبی است وفروشگاه ها ومال های بزرگی دارد که برند های معرف واصل را دارند که قیمتش گران است و فروشگاه هایی هم هست که محصولات خود کشور تایلند یا هند واین ها را دارد اگر بگر دید جنس خوب با قیمت ارزان می توانید پیدا کنید معابد بسیار بزرگ متفاوتی داره  از جمله معبد بودای طلایی ودیدنی که به یاد بود استقلال این کشور به نام democracy monument که بیشترین دیدنی ها وامان تاریخی و مذهبی در اطراف این میدان هست ودیدن آنها حداقل سه روز وقت لازم هست ومیدان معرف دیگر که بزرگترین ترمینال اتوبوس و مینی بوس درون شهر وهمیشه گفت قسمت کلیدی شهر victory moment هست  دیدنی های دیگرgarnd Place.. Wat Pho.. Wat Phra Kaew Wat Arun... Jim Thompson House.. Khaosan road.. Golden buddies....Lumphini i ni park . یکی از تفریگاه شبانه خیابان  خوسان است که کوچه موازی خوابگاه من بود من این خوابگاه شبی 8 دلار گرفته بودم شب های عید بود وگران به خوابگاه که رسیدم یک دختر هنک گنکی ودو دختر استرالیا یی و یک دختر برزیلی هم بود گفتم بیاید با هم این خیابان را ببینم ولی آنها گفتن اصلا جای،خطرناکی نیست من هم رفتم خیلی، شلوغ بود دانسینگ های تاریکی بود که دختران و پسران توریست صف کشیده بودند و میز وصندلی بارها تا توی خیابان کشیده شده بود همه آبجو ومشروب میخورند پر غذا فروشی بود بعضی ها از دختر وپسر های توریست با صدای موزیک همینطور که راه میرفتند میرقصید ند  انگار امسال شلوار خیلی کوتاه مد شده بود ویا دامن کلوش کوتاه  دخترهای توریست اروپایی امریکا یی بقدری کوتاه پوشیده وبرای بلوز فقط سوتین داشتند و سرازیر بودند درآین خیابان که اصلا روسپیان تایلندی به نظر نمی آمدند آنها هم با لباس های تنگ ودامن وچهره آرایش کرده جلوی بارها نشسته بودند بسیار جوان بودند اما من در این کشورها دیگری که در آسیاسفر  کردم همه جا زن جوان روسپی می دیدم بخصوص در قسمت های پر از گردشگری وتوریستی این هم کالایی بود که عرضه میشد و یکی دوتا بعد مستی دیدم ودعوا بین جوانان پسر توریست البته پلیس سر این کوچه دفتر بزرگی داشت و کاملا کنترل میشد اصلا کسی بیخودی به زور مزاحمت ایجاد نمی کردن. چیز عجیبی من در این خیابان معروف ندیدم. در کشورهای دیگر نباشه،  مردم تایلند بسیار انسان های زحمت کش ومهربان ومسئولی هستند . همه زنان ودخترانشان آنطور که در ایران شایعه هست نیست خانواده های مستحکم منسجم دارند زنان و دختران در ادارات کارخانجات و فروشگاه وخیاطخانه ها کار میکنند اغلب کمک راننده که در اتوبوس بلیت میفروشند زن هستند غذا فروشی های خیابانی که به وفور است اغلب زنان و دختران هستند پابه پای شوهرشان کار میکنند  در فروشگاه های مختلف زنان تا پاسی از شب کار می کنند رفته گران زن هستند کشور تایلند یک کشور پیشرفته ومدرنیته و دارای سیستم خوب اداری وصنعتی است اگر کارشان عمدتا از راه فحشا بود. پس این کشور چطور آنقدر پیشرفت صنعتی کرده این مردمان کوشا یک کشور است که آ ن کشور میسازند.  من از بانکوک تا چیانگ مای شمال تایلند رابا اتوبوس رفتم کارخانجات بسیار بزرگ وپیشرفته ایی را دیدم.  در این شهر دفاتر توریستی از پول بی زبان توریست های آمریکا یی و اروپایی بد عادت شدن و قیمت بلیط بین شهری را خیلی گران می دهند بهتر اگر حوصله دارید باید شهری را که میخواهید برید مشخص کنید خودتان از ترمینال آن قسمت بخرید مثلا برای شهر های و جزایر جنوبی این کشور از ترمینال جنوب و برای شهر های غربی وشمال از ترمینال شمال بلیط بخرید که برای رفتن به این ترمینال ها اتوبوس هست.مشکلاتی که در بانکوک برای من پیش آمد جواب ردی که از سفارتخانه ها ویتنام و چین و میانمار شنیدم اتفاقا با همین سفارتخانه ها در مالزی مراجعه کردم پاسخ مثبت میتوانستم بگیرم ولی خودم چون تصمیم دارم زمینی این کشور ها را برم موکول کردم به تایلند که به نظر میاد سیاست دولت تایلند باشه چون همه تا میدیدن پاسپورت من ایرانی میگفتن ویزا ندیدیم، مگر از طریق آژانس توریستی به آژانس مراجعه میکردم میگفتن به ایرانی ویزا نمیدن فایده ایی نداره، بانکوک رودخانه زیبایی داره بنام  Chao ohraya river که لنگرگاه های ( ایستگاه های)  متعددی که از این لنگرگاه ها میتوانید سوار لنج یا فری های بزرگی شوید قیمت بلیط آن 14  بات است قسمت عمده شهر بانکوک را از روی این رودخانه ببینید از ایستگاه های این رودخانه میتوانید به اماکن معروف ومعبد های مهم بروید و پس از بازدید دوباره برای مقصد بعدی سوار شوید یا اینکه سوار شوید وبدون پیاده شدن با آن دور تا دور قسمت بزرگی از بانکوک راببینید و درباره به مقصد اصلی برگردید یکی از راههای فراموش نکردن هتل یا خوابگاه یا مقصد مورد نظرتان عکس گرفتن از آن مکان هست میتوانید عکس را به مردم محلی یا راننده حتی متصدی مترو نشان دهید و راهنمایی بگیرد حتی اگر مقصد یا جایی را میخواهید ببینید می توانید از گوگل عکس آ ن آ بگیرد و بانشان دادن راهنمایی بگیرد وقتی من به بازار ومحله amphawa رفتم آنجا اسکله کوچکی بود با لنج های کوچک افراد را با7 بات  میبرد جزیره کوچکی که معبد زیبا و محلی زندگی وتحصیل راهبان داشت بانکوک بسیار دیدنی وزیبا باید وقت وحوصله داشت بلاخره من بعداز 7 روز بانکوک شلوغ وپر ترافیک اما دوستداشتنی را به طرف چیانگ مای chiang mai که شمال این کشور ترک کردم 

سفرنامه، سفر من به جنوب و جنوب شرقی آسیا ...

روز شانزدهم با بلیط هشت دلاری از پنوم پن به طرف سیم ریپ ( نام سیم ریپ   به معنای شکست سیام است بدست خمرها  در جنگ صد ساله به این معنی که پادشاه خمرها آنکه چان در این شهر پادشاه سیام ها  تایلند ی ها را شکست داده البته محققان معتقدند که این جعلی است)  حرکت. کردم ، ساعت 8 صبح قرار بود یک ون از طرف شرکتی که بلیط را خریده بودم بیاید دنبالم و جالب این که وقتی صبح میخواستم تخت را تحویل دهم  جوان  

متصدی پرسید کجا میری گفتم سیم ریپ بلیط را خواست   وقتی نشانش دادم بلافاصله تماس گرفت با شرکت مربوطه و  وضعیت حرکت اتوبوس را کنترل کرد و گفت اتوبوس اینجا نمی آ ید کمک کرد چمدان ام را  به توک توک داد با راننده صحبت کرد من را به  ترمینال اتوبوس مربوطه برساند وبه من گفت  کرایه توک توک را آن شرکت میدهد از این کشور درب داغون این که مسافر از محل هتل میبرند یا هزینه بردن به محل هتل را خودشان به عهده میگیرند جالبه.  اتوبوس  معمولی بود.  در سفر نامه ها خوانده بودم ، جاده بین این دو شهر خیلی بد هست بقدری اتوبوس  بالا وپایین میپره که  تمام بدن درد میگیره ولی امسال جاده کاملاً صاف بود اما انقدر خاک داشت و خاک کشور های شرق آسیا آجری رنگ است اولاً بینی و دهان من مزه خاک گرفته بود با اینکه پنجره ها همه بسته بود و وقتی چمدان را از اتوبوس تحویل گرفتم کاملا آجری رنگ بود پر از خاک. بگذریم   ساعت هفت ونیم به سیم ریپ رسید م وقتی آدرس هاستل را به راننده های توک توک نشان دادم، گفتن 200 کیلومتر دورتر است من در سایت Booking.com  سیم ریپ را چک کردم اما چون اسامی شهر کوچک اطراف را بلد نبودم   این اشتباه اولین بار بود، اتفاق افتاد شاید هم هتل برای بدست آوردن مشتری در لیست  خود این هاستل  را قرار داده، بلاخره فکر کردم الان برای رفتن وآمد دویست کیلومتر هر روز به سیم ریپ فایده نداره بنا براین از یکی از تو ک توک ها خواستم من را به یک خوابگاه مناسب نزدیک مرکز شهر  ببرد،،  قبول کرد. اولین هتل که دید م، رسپشن گفت خوابگاه پره، فقط اتاق خصوصی داره که گران بود   قبول نکردم کثیف هم بود. از توک توک خواستم جای دیگر را نشان دهد قبول کرد.  جای دیگر  خوابگاه داشت ولی شلوغ ونامنظم و کثیف بود، با راننده توک توک گفتم جای بهتر ببر بلاخره من به یک هتل بهتر برد ،اتاق بسیار تمیز با تلویزیون و مینی بار  شبی هفت دلار برای پنج شب.  من میخواستم بدیدن خود شهر سیم ریپ و مجموعه آنگکور وات برم  که در جهان معروف است عهده از توریست ها فقط کامبوج برای دیدن این مجموعه تاریخی می آیند . د ر این شهر گرانی بیداد میکند همه چیز با دلار معامله میشود اص،اصلا پول کامبوج ارزشی ندارد، حتی فروشندگان دوره گرد و خیابانی، دلار می گیرند و بقیه پول را به دلار پس میدهند.  اصلا وسیله رفت و آمد عمومی  وجود ندارد فقط تاکسی‌ها وموتورسیکلت و  توک توک، شهر امنیت ندارد خود پلیس باج گیر وبزهکار است این ها از عوامل فقر است مردم بشدت فقیر هستند فحشا بین دختران وزنان در مناطق توریستی رواج دارد ودزد ی جیب بری  و تکدی گری بیداد می کند فقط چند خیابان سرگرم کننده وزیبا در مرکز شهر که لوازم زیورالات وصنایع دستی ونقاشی سنتی و لباس ها محلی با طراحی ونقاشی پارچه محلی که بسیار در نوع خودش زیبا وگران   هستند، همان چند خیابان اطراف رودخانه سیم ریپ درست به همین نام این رودخانه سیم ریپ را به پنوم پن وصل میکند وبعضی ها آنرا با رودخانه  مکونگ اشتباه میگیرند رودخانه مکونگ از مرکز شهر دور است در یک طرف این  رودخانه  پر از رستوران وبار های زیبا وبا خواننده گان محلی که به زبان انگلیسی ترانه های معروف آمریکا یی وانگلیسی میخوانند و دسته ایی ارکستر محلی با لباس و ادوات موسیقی محلی می نوازند در رستوران انواع پخت با منقل و آ تش یا بخار پز ویا  درظروف آب جوش به انتخاب مشتری پخته و تناول می شود ودر کنار همین رستوران ها انواع سالن ماساژ در ملاعام روی تخت های مجهز وسایل، ماساژ به وسیله دختران جوان یا پسران جوان انجام می شود و حوضچه کوچک شیشه ایی که ماهی کوچک خاکستری که پاها را با دهان کوچکشان به اصطلاح ماساژ میدهند، درهمین خیابان ها دکه ها پر از میوه های استوایی ومحلی هستند که پوست کنده و آماده به سلیقه مشتری میکس میشود و یا آب آن ارائه میشود و انواع غذاها وخوراکی های خیابانی عرضه میشود که توریست ها را به این خیابان ها میکشانند و انواع سوسک های سرخ شده و لارهای آماده خوردن مارهای کباب شده البته مار های کوچک در عکس ها میبینید و عنکبوت های کباب شده برای خوردن و بارهای آبجو خوری با موسیقی زنده ومشروبخوری ها میز ها بیرون از بار پذیرایی میشود در این خیابان مملو از توریست در حال خوشگذرانی،،، و در چند خیابان اطراف رودخانه سیم ریپ مردم در فقر و بدبختی و فلاکت بار زندگی میکنند معمولا خانه هاشان را بر روی مرداب  بصورت کلبه های چوبی وکثیف وغیره بهداشتی ساخته اند و بچه های زیبا در شرایط بسیار نا مطلوب بسر میبرند اغلب مردم کامبوج کم سواد ونا آگاه به حقوق خود هستند واین مردم هنرمند به عمد عقب نگهداشته داشته شده اند آنها در فرهنگ تغذیه  خود، خوردن گوشت سگ و گربه را وحشرات لار ها را دارند ولی تغذیه روزمره  آنها نیست من از    راننده توک توک پرسید م گفت بله گوشت سگ خورده ولی گریه نه ولی عده‌ای میخورند با این وجود بسیار از مردم سگ دارند  وگربه آزاد من در شهر روستا دیدم.                                          آنگکور وات..   انگکور وات نام مجموعه‌ای از معابد است که در؟ اوایل سدهٔ دوازدهم برای شاه سوریاوارمان دوم در انگکور در کامبوج ساخته شد تا پرستشگاه حکومتی و پایتخت او قرار گیرد. این معبد که در ابتدا معبدی هندو بود و به ویشنو،، خدای هندیان تقدیم شده بود پس از ورود آیین بودا به معبدی بودایی بدل شد. انگکور وات که تا به‌امروز به‌خوبی حفظ شده است هنوز هم تنها پرستشگاهی است که از زمان ساختش تا کنون به عنوان یک مرکز مذهبی استفاده می‌شود.

این معبد بزرگترین بنای مذهبی در جهان است و معماری اصیل خمری را می‌توان در آن مشاهده نمود. انگکور وات که اصلی‌ترین جاذبهٔ گردشگری کامبوج است، نشان ملی آن کشور نیز به‌شمار می‌آید و طرح آن بر روی پرچم کامبوج نیز نقش بسته است.

«انگکور وات» ترکیبی امروزی به معنای «پرستشگاه شهر» است. «انگکور» شکل بومی کلمهٔ نوکور است که از واژهٔ سانسکریت ناگارا (नगर) به‌معنای پایتخت یا شهر گرفته شده و «وات» نیز واژهٔ خمری برای معبد است. پیشتر این معبد به Preah Pisnulok شناخته می‌شد که لقب پس از مرگ بنیان‌گذارش شاه سوریاوارمان دوم بود. فروشگاه زیادی هست که تور آنگکور وات را میفروشند به قیمت از75 دلار تا 110 دلار . اما عده‌ای هم خودشان میروند، من با یک توک توک قرار گذاشتیم روزی پانزده دلار از ساعت پنج صبح،، برای دیدن انعکاس آنگکور وات در آب ،ورودی روز اول آن، بیست دلار هست  که در مقابل یک دوربی باید ایستاد از شما عکس میگیرند و کارتی با تاریخ آنروز وعکس صادر میشود که در مقابل هر ورودی، باید آن رانشان بدهید تا با چهره کنترل کنند البته ورودی روز اول بیست دلار و روز دوم مجدداً بیست دلار روز سوم رایگان میباشد و روز چهارم مجدداً بیست دلار کسانی که در روز اول تا چهارم رفته و شصت دلار پرداخته باشند دوروز میتوانند رایگان به آنگکور وات بروند که بیش از دو یا سه روز نیاز نیست  من بعداز دیدن آنگکور وات به تایلند یعنی فردا صبح ساعت هشت زمینی با اتوبوس راهی میشوم 


     

    سفرنامه، سفر من به جنوب و جنوب شرقی آسیا ...

    روز چهاردهم تا بیست وپنج دسامبر. از سنگاپور که آمدم فقط  دو روز در مالزی  ماندم آن هم برای گرفتن ویزا کامبوج بود ویزا کامبوج را ازکشور مالزی اقدام کردم شرایطش این بود که باید بلیط رفت وبرگشت هوایی داشته باشی رزرو هتل و یک قطعه عکس و یک کپی از پاسپورت با 150 رینگ مالزی من بلیط هوایی را به قیمت 125 دلار از ایر آسیا خریدم.یک روزه ویزا آماده می شود که مدت اقامت سه ماهه است من از سنگاپور که یکی از مدرنترین کشور ها ست به کامبوج که یکی از عقب مانده ترین کشورها ست رفتم ..پادشاهی کامبوج (به زبان فارسی : ព្រះរាជាណាចក្រកម្ពុជា، تلفظ: کامپوچیا) کشوری است در جنوب شرقی آسیا و پایتخت آن پنوم پن است.

    جمعیت این کشور ۱۴٫۸ میلیون نفر و زبان رسمی آن خِمِر است که خط ویژه خود را دارد. دین ۹۶ درصد از مردم این کشور بودایی و واحد پول آن ریــِل است. ۹۰ درصد از مردم آن از تبار خمر، ۵ درصد ویتنامی‌تبار و بقیه از اقوام مختلفند.

    از نظر جغرافیایی کامبوج بخشی از شبه‌جزیره هندوچین به‌شمار می‌آید و با تایلند، لائوس، و ویتنام هم‌مرز است.

    کامبوج پس از ۱۰۰ سال استعمار فرانسویان در سال ۱۹۵۳ به استقلال رسید. نظام سیاسی کامبوج پادشاهی مشروطه است و ریاست کنونی دولت آن را هون سن برعهده دارد که با بیش از ۲۵ سال حکومت، طولانی‌ترین حکومت را در جنوب شرق آسیا داشته‌است.

    رژیم خمرهای سرخ در سال ۱۳۵۳ پس از پنج سال جنگ داخلی در کامبوج در جنوب شرقی آسیا به حکومت رسیدند. حدود یک میلیون و هفتصد هزار نفر حدود یک چهارم جمعیت کامبوج بین سال‌های ۱۹۷۵ تا سال ۱۹۷۹ به وسیله رژیم مائویستی خمرهای سرخ در کامبوج کشته شده و یا بر اثر فرسودگی و گرسنگی جان خود را از دست دادند.[۱]

    از اصلی‌ترین دیدنی‌های کامبوج می‌توان مجموعه‌ای کهن از نیایشگاه‌های هندو به نام آنگکور وات (شهر معابد) را نام برد که دراستان سیه‌م رئاپ واقع شده‌است.
    مهاجرت شمار زیادی از ویتنامی‌ها به کامبوج، گسترش بیماری ایدز، فساد اداری و مین‌های به‌جامانده در زمین از مشکلات کنونی سیاسی و اجتماعی کامبوج به‌شمار می‌آیند.من ابتدا وارد پایتخت کامبوج پنوم پن شدم. در این کشور میزبانی نداشتم. شبی پنج دلار تختی را در یک ویلا هاستل رزرو کرده بودم که ویلای بزرگ سه طبقه زیبایی بود که استخر تمیز ی داشت و بار شیک که مسافران بر حسب احوالات خودشان مینوشیدن و موسیقی غربی گوش می دادن و در استخر شنا میکردن و بیلیارد بازی میکردن کامبوج کشور عقب نگهداشته کم سواد و توده مردم به شدت فقیر و دست آورد فقر چیزی جز فساد ونا امنی نیست کشوری بشدت گدای معلول دارد. من تمام مدت در این کشور غمگین بودم. این کشور پر از توریست بود البته چون سال نو مسیحی نزدیک بود تعطیلات کشور زیادی بود ولی محل های عیش وعشرت و خوشگذرانی اروپایی ها وامریکایی ها بود  من در بالی یا مالزی این شدت ندیدم انگار نا معقول بود با فقر مردم متضاد بود در پنوم پن فقط یکی دو خیابان تمیز وزیبا بود  انهم پادشاه وخانواده اش در قصر افسانه ای که قسمتی از به بصورت موزه و بازدید عمومی وچند وزراتخانه و  وخانواده های مقامات دولتی زندگی میکردند بقیه محلات  کثیف ونا مرتب  وخاک آلود بود. اگر اینطور می نویسم چون من توریستی نیستم که از هتل به مناطق دیدنی بره وبرگرده من معمولا قسمت زیاد ی حتی کوچه های معمولی که مردم آن شهر زندگی عادی دارند وبه بخش توریستی رابطی ندارد. میرم تا از نزدیک فرهنگ و زندگی روزمره آنان را ببینم خارج از رنگ ولاب توریستی مردم زندگی فلاکت باری را دارند..  دیدنی های شهر پنوم پن غمبار بود  به غیر از raya Place که قسمتی از کاخ سلطنتی با ورود ی  شش دلار وباید چه مرد وچه زن بازوها و پاها پوشیده باشد . این کاج به قدری زیبا وتماشا یی هست هیچ ربطی به این شهر فقر زده ندارد  سفالکاری ها ومجسمه و نقاشیهای زیبا. نقاشی بر روی سقف ودیوار با رنگها گوناگون اغلب در معابد مهم شان هم بودااین مردم بسیار هنرمندهستند بعداز دین قصر در 13 کیلومتر ی شهر پنوم پن به مزرعه مرگ رفتم نگفته نماند این شهر ترانسپورت عمومی ندارد فقط چند اتوبوس هستند که قسمتی از شهر را طی میکند که اتوبوس ها قدیمی و وضعیت خوبی ندارند من برای آن روز با یک توتوک قرار گذاشته بودم که چند دیدنی معروف برویم Angering street ادامه داشت ویک پاساژ بزرگترین که ساختمانش به سبک محلی زیبا بود تقریباً در مرکز شهر بنام sentral Market که تمامش فروشگاه و غرفه ها مملو از سنگ های زینتی وزیورآلات و ساعت مچی اینجور چیزها من سه روز در پنوم پن ماندم واز شرکتی  بلیط اتوبوس به sim reap را به قیمت هشت دلار خریدم